من در یک موسسه مردم نهاد کار میکنم. ما با افرادی در تماس هستیم که دچار سوختگی شدهاند که در اصطلاح به جای واژه مریض یا آسیب دیده از واژه ((رهیدگان از سوختگی)) استفاده میکنیم.
چند وقتی بود که در زنو در جلسات داخلی و سیاست گذاری بحثی داشتیم دربارهی هدف اصلی فعالیت این موسسه. به نظر میرسید ما توانمندسازی را فقط با کسب درآمد و داشتن شغل تعریف کرده بودیم در حالی که همه این باور را داشتیم که پول شاید برای داشتن یک زندگی رضایتمندانه لازم باشد ولی کافی نیست.
پس شروع به جستجوی بیشتر کردیم تا بتونیم مسیر درستی را طی کنیم تا با واژه ((رضایتمندی از زندگی)) آشنا شدیم.
وقتی با افراد بیشتری صحبت کردم متوجه شدم فقط من نیستم که این مفهوم تا حدود زیادی برام گنگ هست و شاید رضایت از زندگی را با شادی اشتباه بگیرم بلکه خیلیها شاد بودن را ملاکی برای رضایت از زندگی میدونستند در حالی که رضایت از زندگی ارزیابی کل زندگی فرد است، نه صرفاً سطح فعلی شادی فرد.
اد دینر محقق رضایت از زندگی و رفاه در مورد تعریف رضایت از زندگی میگوید:
« ارزیابی کلی از احساسات و نگرشها در مورد زندگی خود در یک مقطع زمانی خاص، از منفی تا مثبت»
تعریف دیگری که روت وینهوون محقق دیگر این حوزه داشته به این صورت است:
«رضایت از زندگی درجهای است که یک فرد کیفیت کلی زندگی خود را به طور کلی ارزیابی می کند. به عبارت دیگر، فرد چقدر زندگی ای را که دارد دوست دارد.»
خیلی ها فکر می کنند افرادی که شاد هستند رضایت بیشتری از زندگی دارند. اگر چه شادی و رضایت از زندگی به هم مرتبط هستند، اما یکسان نیستند.
شادی یک تجربهی لحظهای است. اگرچه لذت بخش است، اما در نهایت زودگذر است. یک زندگی سالم مطمئناً شامل لحظات شادی است، اما شادی به تنهایی معمولاً یک زندگی رضایت بخش را ایجاد نمی کند.
به گفته دانیل گیلبرت، استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد، معنای خوشبختی «هر چیزی است که ما از آن خوشحال میشویم» (گیلبرت، 2009). رضایت از زندگی می تواند توسط تعداد زیادی از رویدادها، فعالیت ها یا افکار ایجاد شود.
رضایت از زندگی نه تنها از شادی پایدارتر و طولانی تر است، بلکه دامنه وسیع تری نیز دارد. این احساس کلی ما در مورد زندگی خودمان است و اینکه چقدر از روند آن راضی هستیم عوامل زیادی در زمینههای مختلف از جمله کار، روابط عاشقانه، روابط با خانواده و دوستان، پیشرفت شخصی، سلامت و تندرستی و سایر موارد را در بر میگیرد.
یکی دیگر از تفاوتهای شادی و رضایت از زندگی این است که مورد دوم بر اساس معیاری نیست که محققان آن را مهم میدانند، بلکه بر اساس قضاوتهای شناختی شما در مورد عواملی است که از نظر شما ارزشمندترین هستند.
حتما برای شما هم پیش اومده تا وقتی فردی را دیدید که در رفاه مالی گذر عمر میکرده با خودتون گفتید خوش به حالش و این تصور در ذهن شما ایجاد شده که من چقدر مشکل دارم و این فرد چقدر بی دغدغه و راضی به نظر میرسه.
مارتین سلیگمن در رابطه با رفاه مدلی را معرفی کرده که هر چند دقیق و جامع میباشد اما اغلب در جلب رضایت واقعی از زندگی شکست میخورد زیرا بر اساس ارزشهای هر فرد کمتر قابل تنظیم است.
دو نظریه اصلی در مورد رضایت از زندگی وجود داره:
در نظریه پایین به بالا این عقیده وجود دارد که ما در بسیاری از حوزههای زندگی مانند کار، روابط، خانواده و دوستان، رشد شخصی و سلامت و تناسب اندام رضایت را تجربه میکنیم. رضایت ما از زندگی مان در این زمینه ها با هم ترکیب می شود تا رضایت کلی ما را از زندگی ایجاد کند.
از سوی دیگر، نظریه بالا به پایین بیان می کند که رضایت کلی ما از زندگی بر رضایت ما از زندگی در حوزه های مختلف تأثیر می گذارد. یعنی ما اگر به صورت کلی رضایت داشته باشه در موارد جزئی همتاثیر گذار است. این بحث ادامه دارد، اما برای اکثر مردم کافی است بدانند که رضایت کلی از زندگی و رضایت در حوزههای متعدد زندگی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند.
نظریهها و بحثهایی که بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، درباره نحوه عملکرد مکانیسم ارزیابی زندگی هستند.
تئوری جوسی سویککانن فیلسوف سرشناس دانشگاه بیرمنگام در مورد رضایت از زندگی بسیار جالب است:
یک فرد زمانی از زندگی خود راضی است که "نسخه فرضی آگاهانه تر و منطقی تر از او" قضاوت کند که زندگی او برنامه زندگی ایده آل او را برآورده می کند (2011).
دلیل اینکه این نسخه سادهتر از این نظریه نمیتواند رضایت از زندگی را به درستی بیان کند این است که میتواند با یک برداشت اشتباه رضایت از زندگی را در فردی تعریف کرد که به طور موقت یا خود به خود خوشحال است اما هیچ تلاشی برای بررسی اینکه زندگیاش چگونه پیش میرود انجام نمیدهد.
مطمئناً هیچ اشکالی در شاد بودن خود به خودی وجود ندارد، اما برای داشتن رضایت از زندگی به چیزی بیش از احساس خوشحالی لحظه ای نیاز است!
اد داینر در این مورد میگوید: رضایت از زندگی تقریباً مترادف با رفاه ذهنی است. همانطور که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، مقیاس داینر برای سنجش رضایت از زندگی یکی از رایج ترین مقیاس های مورد استفاده است.
از دهه 1980، کار داینر در تحقیقات در مورد این موضوعات پیشرو بوده است. او حتی اصطلاح " بهزیستی ذهنی " یا SWB را ابداع کرد و SWB را به عنوان جنبه ای قابل سنجش از ساختار شادی معرفی کرد.
یک مطالعه پیشگامانه در سال 1996 نشان داد که حدود یک سوم از مردم ایالات متحده می گویند که "بسیار خوشحال" هستند و تنها یک نفر از هر 10 می گوید که "خیلی خوشحال نیست" .
داینر در مورد متوسط رفاه ذهنی یا رضایت از زندگی نشان داد که کسانی که اغلب آنها را کاندیدای اصلی افسردگی و ناراحتی میدانیم، بهطور شگفتانگیزی خوشحال هستند - شاید به دلیل تمایل ژنتیکی به شاد بودن.
داینر به این ایده کمک کرد که شادی تا حد زیادی توسط ژنتیک تعیین میشود، زمانی که دریافت که شرایط خارجی بعید است تأثیر زیادی یا ماندگار بر شادی یک فرد داشته باشد (مگر اینکه تغییر بزرگی در زندگی ایجاد شود، مانند ناتوانی کامل یا ناتوانی در انجام کارهای دیگر. یا ناتوانی در برقراری یک رابطه جنسی سالم).
بر اساس پژوهش داینر در این زمینه، او "چهار مورد لازم برای یک زندگی شاد" را شناسایی کرده است:
این برای درک رضایت از زندگی مفید است، اما اجازه دهید کمی بیشتر در مورد این مواد توضیح دهیم.
عوامل اصلی مؤثر در رضایت از زندگی هنوز به طور کامل شناخته نشده اند و وزنی که هر فرد به آنها می دهد متفاوت است. اما، تحقیقات نشان داده است که آنها احتمالاً در یکی از چهار دسته متوالی قرار می گیرند:
در دسته شانس های زندگی منابع اجتماعی مانند رفاه اقتصادی، برابری اجتماعی، آزادی سیاسی، فرهنگ و نظم اخلاقی را خواهید یافت همچنین منابع شخصی مانند موقعیت اجتماعی، دارایی مادی، نفوذ سیاسی، اعتبار اجتماعی و پیوندهای خانوادگی. و توانایی های فردی مانند آمادگی جسمانی، استحکام روانی، توانایی اجتماعی و مهارت های فکری در این دسته قرار میگیرند.
در سیر وقایع یا رویدادها می توان مواردی مانند نیاز یا ثروت، حمله یا محافظت، تنهایی یا همراهی، تحقیر یا افتخار، روال یا چالش، و زشتی یا زیبایی باشند. اینها چیزهایی هستند که می توانند در طول زندگی روزمره با ما روبرو شوند و باعث شوند که بیشتر به یک جهت یا جهت دیگر متمایل شویم: به سمت رضایت بیشتر یا نارضایتی بیشتر.
دستهبندی جریان تجربه شامل تجاربی مانند اشتیاق یا سیری، اضطراب یا امنیت، تنهایی یا عشق، طرد یا احترام، کسالت یا هیجان، و دافعه یا خلسه است. اینها احساسات و واکنش هایی است که ما به اتفاقاتی که برایمان می افتد داریم. آنها توسط منابع شخصی و اجتماعی ما، توانایی های فردی ما و روند رویدادها تعیین می شوند.
در نهایت، ارزیابی زندگی، ارزیابی میانگین تأثیر همه این تعاملات است. این شامل مقایسه زندگی خودمان با ایده ما از "زندگی خوب" است، و اینکه چگونه خوب و بد در زندگی ما متعادل می شود.
مطالعات در مورد واریانس رضایت از زندگی بین کشورها نشان داده شرایط زندگی تأثیر زیادی بر میانگین رضایت از زندگی دارد. یعنی کشورهایی که از نظر اقتصادی مرفه هستند نسبت به کشورهای فقیرتر تمایل به رضایت از زندگی بیشتری دارند. در یک مقایسه ی تقریباً مشابه، کشورهایی که چشمانداز شغلی بهتری دارند، عموماً از نظر رضایت از زندگی بالاتر از کشورهایی هستند که بیکاری در آنها بالا است (Helliwell, Layard, & Sachs, 2017).
همبستگی بین درآمد و رضایت از زندگی در کشورهای فقیرتر در مقایسه با کشورهای مرفه بیشتر است و رضایت از زندگی در کشورهای برابری طلب بیشتر است.
در کشورهایی که برابری اقتصادی بالاتری دارند، مردم می توانند سبک زندگی را انتخاب کنند که به بهترین وجه با ترجیحات و خواسته های آنها مطابقت داشته باشد و این احتمال راضی شدن آنها از زندگی خود را افزایش میدهد.
آموزش نکته جالب توجه در مطالعه رضایت از زندگی است. بر اساس واریانس بین کشورها، به نظر می رسد که کشورهای دارای تحصیلات عالی به طور کلی سطوح بالاتری از رضایت را تجربه می کنند. با این حال، جالب است بدانید که برای افراد، تأثیر آموزش بر رضایت از زندگی زمانی قویتر است که افراد کَمی در کشور آن فرد، سطح تحصیلات مشابه را کسب کرده باشند.
به عنوان مثال، فردی که دارای مدرک لیسانس در کشوری با متوسط تحصیلات پایین است، احتمالاً نسبت به فردی با مدرک لیسانس در کشوری با تحصیلات عالی، رضایت بیشتری از زندگی را تجربه میکند.
متغیرهایی مانند سلامت روانی و جسمی، انرژی، برونگرایی و همدلی همگی به شدت با رضایت در ارتباط هستند، اما گاهی اوقات تعیین جهتی که این روابط در آن کار می کنند دشوار است
رضایت بیشتر از زندگی نه تنها باعث می شود احساس شادی بیشتری داشته باشیم و به سادگی از زندگی لذت بیشتری ببریم، بلکه تأثیر مثبتی بر سلامت و رفاه ما نیز دارد.
تحقیقات نشان داده است که رضایت از زندگی به شدت با عوامل مرتبط با سلامتی مانند بیماری مزمن، مشکلات خواب، درد، چاقی، سیگار کشیدن، اضطراب و فعالیت بدنی مرتبط است ( NIH).
این رابطه ممکن است در هر دو جهت حرکت کند، اما واضح است که رضایت از زندگی و سلامتی دست به دست هم می دهند
علاوه بر این، یک مطالعه اخیر توسط محققان دانشگاه چپمن نشان داد که رضایت از زندگی در واقع با کاهش خطر مرگ و میر مرتبط است! علاوه بر این، نشان داده شده است که نوسانات مکرر در رضایت از زندگی به ویژه برای سلامتی و طول عمر مضر است (NIH 2015).
در آغاز در دهه 1960، در ابتدا تصور می شد که رضایت از زندگی به صورت عینی و بیرونی اندازه گیری می شود. به همین ترتیب که می توان ضربان قلب یا فشار خون را به صورت عینی و خارجی اندازه گیری کرد. از آن زمان، بر اساس مطالعات متعدد در مورد این موضوع، مشخص شده است که اندازه گیری رضایت از زندگی به طور عینی با مشکل همراه است.
اگرچه رضایت از زندگی با متغیرهایی مانند درآمد، سلامت و کیفیت رابطه همبستگی دارد، اما هر فردی ممکن است این متغیرها را متفاوت از دیگران ارزیابی کند. بی سابقه نیست که فردی با درآمد کم، سلامت ضعیف و روابط نزدیک کمی نسبت به فردی که دارای ثروت، وضعیت سلامتی پاک و دوستان زیادی است، رضایت بیشتری از زندگی داشته باشد.
علاوه بر این، هیچ روش عینی برای سنجش رضایت از زندگی از بیرون وجود ندارد. چگونه می توان رضایت از زندگی را از نظر بیرونی - با تعداد لبخندها - اندازه گیری کرد؟ نسبت خنده به گریه؟ فرکانس رقص برای شادی؟ اگر این احمقانه به نظر می رسد، حق با شماست. این احمقانه به نظر می رسد! به دلیل تفاوتهای فردی در شخصیت و بیان عاطفی، بیهوده است که فکر کنیم می توانیم رضایت از زندگی را از بیرون اندازه گیری کنیم.
بنابراین، منطقاً نتیجه میشود که برای به دست آوردن اندازهگیری دقیق رضایت از زندگی باید به صورت ذهنی به دست آید. تکنیک های رایج برای اندازه گیری عبارتند از، نظرسنجی، پرسشنامه و مصاحبه.
مقیاس رضایت از زندگی (SWLS) که توسط اد داینر ایجاد شده است، محبوب ترین و پرکاربردترین معیار رضایت از زندگی از زمان پیدایش آن در دهه 1980 بوده است. این تست شامل پنج عبارت است که پاسخ دهندگان در مقیاسی از 1 (کاملاً مخالفم) تا 7 (کاملاً موافقم) امتیاز می دهند. این ارزیابی حوزههای صریحی را مشخص نمیکند که در آن پاسخدهندگان باید رضایت خود را ارزیابی کنند، مانند کار یا سلامت. درعوض، سوالات کلی تری را برای ایجاد یک ارزیابی ذهنی از زندگی به عنوان یک کل مطرح می کند.
این مورد را در نظر بگیرید که افراد بر اساس متغیرهایی مانند کشور، مذهب و ارزشها میتوانند و میتوانند بسیار متفاوت باشند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این معیار یا سنجش میزان رضایت از زندگی خود، اینجا را کلیک کنید . پاسخ کوتاه و آسان است و تکمیل آن فقط یک دقیقه طول می کشد.
مقیاس محبوب دیگر رضایت از زندگی یک پرسشنامه 20 سوالی که معیاری کلی از کیفیت زندگی بزرگسالان بالای 50 سال را در بر دارد. این مقیاس توسط محققان Neugarten، Havighurst در سال 1961 ایجاد شد، اما هنوز در حال بررسی است.
هر نسخه ای که گرفته شود، کاربر به موارد بر اساس گزینه پاسخ می دهد: مخالف، نمی دانم و موافق. برخی از آیتم ها دارای جمله بندی مثبت هستند که "موافق" بیشترین امتیاز را به خود اختصاص می دهد و برخی از موارد منفی است و "مخالف" حداکثر امتیاز را به خود اختصاص می دهد. هر چه نمره کلی بالاتر باشد، رضایت فرد از زندگی بالاتر است.
برخی از سوالات نمونه عبارتند از:
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد پرسشنامه LSI، اینجا را کلیک کنید .
یکی دیگر از روشهای رایج برای سنجش رضایت از زندگی، اندازهگیریهای تک موردی است. این معیارها از یک بیانیه یا سؤال برای ایجاد نمره کلی رضایت از زندگی استفاده می کنند و به نظر می رسد نتایج مشابه نتایج حاصل از مقیاس ها و موجودی های طولانی تر باشد.
به عنوان مثال، اکتشاف اخیر معیار رضایت از زندگی تک موردی، SWLS را با این مورد مقایسه کرد: «به طور کلی، چقدر از زندگی خود راضی هستید؟» در مقیاسی از 1 (بسیار راضی) تا 4 (بسیار ناراضی) رتبه بندی شده است، هیچ تفاوت اساسی بین این دو معیار مشاهده نشد (چئونگ و لوکاس، 2014).
یکی از جدیدترین معیارهای توسعه یافته رضایت از زندگی، مقیاس رضایت از زندگی ریورساید است (Margolis, Schwitzgebel, Ozer, & Lyubomirsky, 2018). نویسندگان بیان میکنند که این معیار با افزایش دامنه معیار و کاهش پتانسیل سوگیری رضایت (گرایش به توافق ساده با موارد) مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکارانش را بهبود میبخشد.
به نظر می رسد این معیار خوبی برای رضایت از زندگی باشد و می تواند برای هر مخاطب انگلیسی زبان استفاده شود. این فقط 6 سوال تشکیل شده است و در مقیاسی از 1 (کاملاً مخالفم) تا 7 (کاملاً موافقم) رتبه بندی شده است.
6 مورد شامل:
هر یک از این معیارها انتخاب های خوبی برای مطالعه رضایت از زندگی هستند، اما ممکن است متوجه شوید که یکی از این معیارها بیشتر از بقیه با نیازهای شما مطابقت دارد.
همانطور که در سراسر این مطلب پیشنهاد کرده ایم، اگر آنطور که باید از زندگی خود راضی نیستید، کارهایی وجود دارد که می توانید برای تغییر آن ها را انجام دهید.
همانطور که دیدیم، عوامل زیادی با رضایت از زندگی مرتبط هستند. روی بهبود یا تقویت این عوامل کار کنید، خواهید دید که رضایت شما از زندگی در همان زمان بهبود می یابد.
این عوامل عبارتند از روابط با عزیزان، رضایت از کار، رضایت از سلامت جسمانی، شادی از زندگی عاشقانه و....
دکتر لزلی بکر-فلپس پنج سوال برای کمک به شما در افزایش رضایت از زندگی ارائه می دهد. این سؤالات مبتنی بر تحقیقات هستند و حداقل بستری برای تفکر بیشتر به شما می دهند:
از این پنج سوال استفاده کنید تا بفهمید کجا در زندگی شما فضایی برای رضایت بیشتر وجود دارد.
هدفی برای تبدیل شدن به فردی انعطاف پذیرتر تعیین کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. اگر مطمئن نیستید که چگونه آن را انجام دهید، زمانی را با یک درمانگر یا مشاور برای بحث در نظر بگیرید
منبع:
https://positivepsychology.com/life-satisfaction/#