فضای استادیومهای فوتبال در کشور ما مشخصا «لمپنپسند» شدهاند. حجم عظیم تستسترون در ورزشگاههای چنددههزار نفری در کنار ذات طرفداران ورزش و پایگاه اجتماعی آنها بر این امر تاثیر گذاشته است. اینکه گفته میشود نبود زنان در ورزشگاه منجر به این اتفاق شده کمی من را به تعلل و تامل میاندازد. چرا که من عدم اجازه به ورود زنان به ورزشگاههای فوتبال را نه دلیل بلکه مدلولی میدانم که از برآیند عدهای فعل و ترک فعل بهوجود آمده است.
قانونگذاری بنظر اولین اقدام برای فرهنگسازی است. عبارت تکراری و کلیشهای «باید فرهنگسازی بشه...» سالهاست بیخ ریش هر مسئول و مردمی که خطاب مصاحبه خبرنگاران میشوند بسته شده است. اما واقعا فرهنگسازی کردن چگونه است؟ آیا برای فرهنگسازی در موضوع بیرون نریختن زباله از ماشین باید خانه به خانه رفت و با یکایک مردمی که ماشین دارند نشست و حرف زد که آشغالهای خود را از ماشین به بیرون پرتاب نکنند؟ حتما ذهنتان به سمت تبلیغات تلویزیونی و بیلبوردهای شهری و... میرود. اما کافی است به یکی از این سوژهها توجه کنیم؛ سالهاست که درباره خطر سرعت غیرمجاز و سبقتهای غیرمجاز برنامه و انیمیشن و بیلبورد و... تولید و طراحی شده است اما هر ساله با تعطیلات نوروز خیل عظیمی از مردم به دلیل همین یک قلم سبقت غیرمجاز جان خود رو از دست میدهند. این نقطه عطفی است که ما را به فکر میبرد. اما باور کنید راه آسانی در پیش است: نجومی کردن جریمههای رانندگی و افزایش وسایل کنترلکننده خودروها در جادهها و خیابانها!
فلسفه قانونگذاری به نیاز جامعه به یکسری قراردادهای جمعی باز میگردد که مردم بتوانند با اتکا به این قراردادها از حقوق حقه خود دفاع کنند و همینطور هم نتوانند حقوق دیگران را زایل کنند. بدون شک اجتماع کوچک و بزرگ دیگری هم که درون اجتماع بزرگ انسانهای روی زمین ایجاد میشود نیازمند قراردادهایی هستند که محیط آن اجتماع را ایمن کند.
استادیومهای ورزشی کشور از جمله این اجتماعات به شمار میروند که بنظر فقدان قراردادهایی محکم آنها را به محیطهایی ناامن بدل کرده که حالا درهای این استادیومها به روی زنان و دختران کشور بسته باشد. وقتی تماشاگری که به راحتی با پرتاب یک شی به یک بازیکن فوتبال باعث آسیب دیدن آن بازیکن میشود و وجدان عمومی را هم نسبت به محیط ورزشگاه خدشهدار میکند و بعد هم شناسایی نمیشود و با او برخورد نمیشود یعنی به شکل ضمنی گفته شده که محیط استادیومها چیزی کم از میدان جنگ ندارد.
وقتی تماشاگرانی که اعتیاد دارند به آسانی مواد مخدر خود را به داخل ورزشگاه میبرند وبین دو نیمه حجم عظیمی از دود غلیظ گل و حشیش فضای ورزشگاه را مملو از خود میکند یعنی تلویحا گفته شده ورزشگاههای فوتبال مکانهای امن برای معتادان و کسانی است که جزو آسیبهای اجتماعی محسوب میشوند!
نبود سیستم کنترل ورود و خروج استاندارد و سالم و کاربردی، عدم وجود دوربینهای نظارتی، غیربهداشتی بودن محیط ورزشگاه، عدم مدیریت متمرکز در زمان برگزاری مسابقات و... خیلی زودتر از فحاشی و توهینهایی که روی سکوها نثار بازیکنان و داورها میشود مانع ورود زنان و دختران به ورزشگاه هستند. موانعی که نمیشود با زرورق گیتهای خوشرنگ و لعاب آنها را پوشاند.ی
نبود سیستم کنترل ورود و خروج استاندارد و سالم و کاربردی، عدم وجود دوربینهای نظارتی، غیربهداشتی بودن محیط ورزشگاه، عدم مدیریت متمرکز در زمان برگزاری مسابقات و... خیلی زودتر از فحاشی و توهینهایی که روی سکوها نثار بازیکنان و داورها میشود مانع ورود زنان و دختران به ورزشگاه هستند. موانعی که نمیشود با زرورق گیتهای خوشرنگ و لعاب آنها را پوشاند.
همین ضعفهاست که هولیگانیسم و پیش از آن لمپنیسم را به شکل گستردهای به استادیومهای فوتبال کشانده و صندلیهایی که باید فرصتی برای لذت و استراحت خانوادهها باشد را تسخیر کرده است.