به نون وایی میرید و به نون وا میگین 2 تا نون بهم بده. نون وا میگه این نونی که میبینی کلی براش زحمت کشیده شده. کلی آدم زحمت کشیدن و کار کردن تا امروز این نون اینجا باشه. آیا توعم زحمت میکشی و نیاز بقیه رو برآورده میکنی؟
پیش خودتون میگین نون وای احمق! این حرفای بی سر و ته چیه که میزنه؟
فکرتون مشغول ناسزا گفتن به نون واست، که بهتون میگه میخوام یه داستان کوتاه برات تعریف کنم.
کشاورز چند ماه آزگار هر روز میرفت سر مزرعه تا بتونه گندم بکاره، ازش مراقبت کنه و آخر سر درو کنه. کامیون دار رفت سر مزرعه گندم ها رو برد سیلو که اونجا انبار بشه. سیلو دار گندم ها رو انبار کرد که زمستونم ما گندم داشته باشیم. کارخونه آرد گندم ها رو از سیلو گرفت که آردشون کنه، بعد از اونجا آورد نون وایی من. من هر روز صبح بیدار میشم و خمیر درست میکنم، تنور رو داغ میکنم و نون میپزم.
میبینی؟ کلی آدم زحمت کشیدن که این نون اینجا باشه. در برابر این زحمات تو چی کار کردی؟
آیا پزشکی و مریض ها رو درمان کردی؟ راننده تاکسی هستی و مسافر ها رو میرسونی؟ یا برنامه نویسی و اپلیکیشن مینویسی؟
به نون وا پول میدین و نشون میدین که یه جایی یه ارزشی رو خلق کردین. با اون پول نشون میدین که جایی نیاز کسی رو برآورده کردین یا خواست کسی رو فرآهم کردین. نون وا پول رو میگیره و میتونه به قصاب نشون بده نیاز ما رو به نون برآورده کرده و برای ناهارش کمی گوشت بخره ...
حالا به نظرتون رانت چیه؟ تو قسمت های بعد همراه من باشین ... :)