مفتخرید در محضر یکی از بزرگترین نویسندگان جهان (یعنی همان بنده) تلمذ کنید و درس بیاموزید، که چگونه نویسنده شوید؟
مرحلهی اول: مهمترین لازمهی نویسنده شدن نوشتن است، و مهمترین لازمهی نوشتن، آرامش. اگر شما در مدرسه هستید و باید سر کلاس بروید و در آن صورت صدای معلم یا همشاگردیهایتان روی اعصابتان است، هیچ عیبی ندارد؛ کلاس را بپیچانید؛ مهم آرامش شما ست.
مرحلهی دوم: خلاقیت، مهمترین دشمن یک نویسنده است. اگر میخواهید کتابتان پرفروش شود، خلاقیت فقط مانعی سر راه شما ست. مستحضرید که این روزها بازار کتابهای انگیزشی داغ است و شما هم باید در میان همین بازار، کتاب بنجل و قراضه خود را وارد پاچهی خوانندهی بیچاره نمایید. بدین صورت که ابتدا اسمی برای کتاب خود انتخاب کنید. این اسم، میتواند یک جمله باشد، یا یک عبارت غیرمنتظره، یا هر چیزی که به نظرتان قشنگ بیاید؛ مثلا «شبها زود بخوابید» یا «راه حل زندگی». حتما روی جلد کتابتان عکس یک مرد یا زن خندان و شادمان داشته باشید. همین اسم را در نظر داشته باشید تا مرحلهی بعدی را توضیح دهیم.
مرحلهی سوم: با توجه به افاضات قبلی بنده، شما باید تا به حال اسمی برای کتاب خود انتخاب کرده باشید. حال، شما باید یک صفحه متن بنویسید. لازم نیست برای این تکلیف زحمت زیادی بکشید؛ این متن را در چهار بند- همانطور که تکالیف آمادگی دفاعی را مینویسید- سمبل کنید.
مرحلهی چهارم: این مرحله، مرحلهی پایانی ست. شما باید در این بخش مقدار زیادی آب کنار دست خود داشته باشید (مواظب قبض آب خود باشید). آب، مایهی حیات یک اثر ادبی ست؛ هر کجا از متن که میتوانید، هر چقدر که میتوانید آب ببندید تا کتابتان حداقل به صد صفحه بکشد. ناشر هم که الا ماشاءالله وجود دارد، با یکی از ناشران قراردادی ببندید و کتابتان را به فروش برسانید. امیدواریم این آموزش برایتان مفید واقع شده باشد. اگر هم نشده، تقصیر خودتان است.