محمد گلی
محمد گلی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

شروع مجدد

می‌فرماید هرکاری را به نامش آغاز نکنی دم‌بریده می‌شود. می‌خواستم از جایی دیگر شروع به نوشتن کنم اما همین جمله حیرانم می‌کند. ابتر یعنی چه؟ اگر قاسم بود می‌رفت واژه‌شناسی می‌کرد و تهش را در می‌آورد که ببیند بالاخره حضرتش به چه منظوری این واژه را به کار برده است. اما من در این موقعیت حوصله‌اش را ندارم. می‌خواهم خودم کشف کنم. شاید به معنای بی‌حاصلی باشد چرا که برای آدمیان به کار می‌رود، همان‌جا که حضرت حافظ می‌فرماید:

عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی..

ظاهرا بی‌حاصلی امر ترسناکی است. لااقل گاهی بوده است.. چرا؟ آخ، بخشی از درونم می‌گوید آخر مگر این هم چرا دارد؟ بی‌خیال شو دیگر. اما نمی‌توانم. چرا بی‌حاصلی امر هولناکی بوده است؟ یاد معنادرمانگرها می‌افتم. یاد لوگوتراپی افتادم. و یاد فرانکل. مگر چه چیزی دارد این معنا؟

اما بعد.
بالاخره از ترس ابتر و بی‌حاصل نبودن هم که نباشد به یاد این صاحب خلق که برای خودش پپسی باز کرد وقتی خلق کرد می‌گویم

بسم‌ الله الرحمن الرحیم

هر گاه می‌خواهم از نو شروع کنم یاد صحنه اول ( و آخر ) فیلم درخشان باشگاه مشت‌زنی می‌افتم.

starting from ground zero, FightClub1999
starting from ground zero, FightClub1999


می‌خواهم این شطحیات را اینجا بنویسم. لااقل شاید کمی رشته افکارم به نظم دربیاید. که ابوتراب وصیت کردند به نظم. سعی می‌کنم بی‌تکلف بنویسم. شاید روزی این سیاه‌مشق‌ها به دردِ دوستی مرهم باشد.


شطحیات
یک مهندسِ انصرافی در سرزمینِ عجایبِ روان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید