سال هاست که نقش اینترنت و رسانه در زندگی ما پررنگ شده است و به نحوی بسیاری از امورات روزانه ما از انجام کار های اداری و دفتری و خدماتی گرفته تا اطلاع از اخبار و ارتباط با دوستان و آشنایان از طریق این فضای مجازی صورت می گیرد.
اما استفاده های بیش از اندازه و غیرمعمول از فضای مجازی (مخصوصا شبکه های اجتماعی) باعث بروز آفت هایی در عادات روزانه مان شده که در این مقاله قرار است با ریشه این آفات آشنا شویم
البته قبل از شروع باید خدمتتان عرض کنم که این مقاله مربوط به یک پروژه مدرسه ای است و عجله ای نوشته شده. اگر عیب و ایرادی در اطلاعات ارائه شده دیدید به من خبر بدهید تا درستش کنم
دستیابی انسان به پتانسیل الکتریکی، پیشزمینه تحولی عظیم را در راه های ارتباطی انسان ها ایجاد کرد. اولین بار، با ظهور دستگاه مورس، انسان ها توانستند اطلاعات را در مسافت های طولانی به صورت پالس های الکتریکی بین دو نقطه جا به جا کنند و این سیر تحول تا اواخر قرن بیستم به رشد و نمو خود ادامه داد و با ظهور گوشی های همراه مجهز به صفحه نمایش و اتصال اینترنت به نقطه انفجار خودش رسید. دست آورد های یک قرن اخیر تقریبا تمامی ابعاد زندگی انسان ها را تحت الشعاع قرار داد.
ظهور رسانه های اجتماعی نوین در قرن بیست و یکم از 4 فوریه سال 2004 با آغاز به کار شرکتی به نام فیسبوک آغاز شد. البته تعداد قابل توجهی از پروژه های مشابه هم در آن سال ها راه اندازی شدند که در طولانی مدت توسط فیسبوک در تنگنا قرار گرفته و به حاشیه رانده شدند.
در اوایلِ آغازِ کار فیسبوک، این شبکه اجتماعی صرفا مکانی برای ارتباط دانشجو های دانشگاه هاروارد بود ولی به سرعت در دانشگاه های دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت. آن زمان و بدون وجود گوشی های همراه، هیچ دلیلی برای مدام آنلاین بودن و چک کردن شبکه های اجتماعی وجود نداشت اما با فراگیر شدن گوشی های آیفون بیگبنگی دیگر در فضای مجازی رقم خورد.
همه چیز از آن کنفرانسی شروع شد که آقای استیوجابز (موئسس شرکت اپل) در سال 2007 ارائه داد. در این کنفرانس که به قصد بازاریابی برای گوشی های نوساخت آیفون بود، آقای استیوجابز، 3 ویژگی اصلی برای گوشی های آیفون برشمارده شد:
با اینکه قبل از آیفون هم گوشی های هوشمند دیگری هم وارد بازار شده بودند، اما سرجمع، ویژگی های آیفون آن را نسبت به سایر رقیبان متمایز می کرد. تا جایی که حتی مجله نیویورک تایمز آن را به عنوان اختراع سال معرفی کرد.
بعد ها با تکامل گوشی های آیفون و استفاده گستردهء عموم مردم از آن، همان گوشی ها تبدیل به دریچهء نفوذ اقتصاد مبتنی بر توجه (attention economy) در لحظه به لحظه زندگی مردم جهان شدند و سلطه رسانه ای را پی ریزی کردند.
اولین بار، ایده دکمه لایک توسط شبکه اجتماعیFriendeed پیاده سازی شد (این شبکه اجتماعی جزو همان پروژه هایی بود که به زباله دان تاریخ پیوست) و بعد فیسبوک در سال 2007 (تقریبا همزمان با عرضه انبوه آیفون) و بعد هم مابقی شبکه های اجتماعی مطرح همه دکمه لایک را در پلتفرم های خود پیاده سازی کردند.
یکی از کارمندان شرکت فیسبوک به نام کتی چن که درگیر این پروژه بوده است در جواب به این سوال که علت به وجود آمدن دکمه لایک چه بود این طور بیان کرده است: «اکثر افراد در قسمت نظرات پست دوستانشان از عبارت های کلیشه ای مثل"عالی بود"، "خیلی زیباست" و ... استفاده می کردند و از آنجایی که قصد تمام این عبارات تایید کلی پست های دوستانشان بود، ما هم فکر کردیم چه بهتر که این همه اینها را در یک دکمه لایک و شمارنده خلاصه کنیم تا قسمت نظرات برای حرف های مهم تر خلوت بماند»
نکته: این نقل قول کاملا دقیق نیست ولی سعی شده تا جای ممکن ایده اصلی بدون تحریف منتقل شود
دکمه لایک علاوه بر اینکه مدت زمان صرف شده کمتری نسبت به تایپ کردن کامنت داشت، تبدیل به معیارِ جدیدی برای «تایید اجتماعی» شد. دسترسی مداوم به فضای آنلاین به لطف گوشی های هوشمند و دوز های خوشآیندِ دوپامینی که بر اثر «تایید اجتماعی» در مغز کاربران شبکه های مجازی ترشح میشد دست به دست هم دادند که هم تعداد دفعات و هم مدت زمان استفاده کاربران را افزایش دهند.
علی رغم ظاهر سادهء دکمه لایک، این دکمه کلید گشایش یکی از بزرگ ترین ظرفیت اقتصادی شبکه های اجتماعی شد. این قابلیت به مدیران شبکه های اجتماعی کمک کرد تا علایق کاربران خود را حدس بزنند و بر اساس آن کاربران را در گروه هایی هدفمند افرازبندی کنند.
از این گروهبندی ها به عنوان مخاطب برای کمپین های تبلیغاتی استفاده های زیادی شد و حتی حرفه «بازاریابی دیجیتال» را پدید آورد. این نوع تبلیغات مخاطبین خاص و مستعد خرید را هدف قرار میداد و به همین دلیل هم کارایی و سود زیادی داشت. تبلیغات در شبکه های اجتماعی به مرور زمان بسیار رایج شد به طوری که «اقتصاد مبتنی بر توجه» را پدید آورد.
هرچه قدر زمان استفاده کاربران یک شبکه اجتماعی بیشتر باشد، مدت بیشتری در معرض این نوع تبلیغات قرار می گیرند. به همین دلیل است که شبکه های اجتماعی با روش های مختلف روانشناختی برای تسخیر ذره ذرهء زمان آزاد شما می جنگند و این بردگیِ نوین را با شعار هایی مثل اینکه «با استفاده از شبکه های اجتماعی می توانیم بیشتر از قبل با هم در ارتباط باشیم» و ... توجیه می کنند.