حنانه محمدی
حنانه محمدی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

خردِ صنفِ اصلاح.

-خردِ مسحور.

مزخرف‌ترین استدلال برای این قمه‌کشی‌ها و زیر گرفتن‌ها اینه که می‌گی جمهوری اسلامی یه کاری کرده و تقصیرِ اونه که اینا دارن طلبه‌ها رو زیر می‌گیرن و چاقو می‌زنن؛ مثلِ اینه که چون من یکی از بهترین دوستانم رو بخاطر قصورِ پزشکی از دست دادم؛ پس برم دمِ مطبِ همه‌ی پزشکانِ مملکت گِل بگیرم اونجارو؛ احمقانه‌س؟ خیلی.

خب اگه تنها استدلال برایِ تطهیرِ این نوع خشونت‌ که کسی براش هشتگ نمی‌زنه همچینه؛ چرا نمی‌زنید زیرِ عمامه‌یِ اونی‌که هم اخونده هم هشت سال مملکت رو به بخاطر یک کرشمه‌یِ امضایِ کَری به تعطیلیِ کامل کشوند؟ چرا زورتون به این طلبه‌ها می‌رسه که یکی‌شون موقعِ کرونا داوطلبانه اموات رو غسل می‌داد، یکی‌شون اردوی جهادی می‌رفت مناطقِ محروم و اون‌یکی‌شون نماز روزه‌یِ قضایِ اموات رو بجا میاره برا گذرانِ امورات زندگی‌ش؟- که من این مورد رو در جریانِ عمامه‌پرانی می‌شناسم - آخوندِ بد داریم پس برای حمله به بقیه‌یِ طلبه‌ها کف بزنیم؟ خونه‌یِ من رو بد ساختن؛ سقفش ریخته پس برم به مهندسینِ دیگه حمله کنم برام هشتگ میز‌نید؟
من دلیلش رو بهتون می‌گم؛ چون ذهن‌ها مسخ شده، چون داریم زامبی می‌شیم و نمی‌دونیم چرا اینکارو می‌کنیم، ولی می‌دونیم که حال میده همرنگِ اون‌هایی بشیم که می‌زنن زیر عمامه‌یِ اینا، خوشمون میاد هشتگ می‌زنیم و ذهنمون هم اگر تواناییِ تفکیک نداره؛ چه عیبی داره؟ هیچی؛ فوقش یه «محسن برهانی» پیدا می‌شه بگه چاقوکشی‌ها و عمامه‌پرانی‌ها برایِ تشجیعِ مردم بوده دیگه :) شاید مسخِ روایات آخرالزمانی که می‌گن همین باشه.

راست قامتانِ جاویدِ تاریخ.
راست قامتانِ جاویدِ تاریخ.


-صنف افکاری؛طراری!

مولانا در بابِ دو دَره بازی می‌فرماید که: «تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید/ تو مَنشین منتظر بر در، که آن خانه دو در دارد..»
یعنی مثلاً من شما رو می‌کارم اینجا به امیدِ این‌که دل ببندی به انصاف و آزادگی و انسانیتِ من؛ براتون در مذمّتِ سطلِ ماست می‌سُرایم و برام کَف می‌زنید و بَه‌بَه به ریشِ من می‌بندید تا کِیف کنم که عجب انسانِ انسانی‌ام؛ ولی وقتی یه ماشین به قصدِ کُشت یه روحانی رو زیر می‌گیره و یه نفر یه روحانیِ دیگه‌یِ عضو خبرگان که بدونِ هیچ محافظ و د‌‌ب‌دبه‌ای رفته بوده بانک رو با گلوله می‌زنه و شهیدش می‌کنه؛ زبان در کام فرو می‌برم و اُفت داره برام حتی یه ابرازِ تاسفِ ساده بکنم! این یعنی نه تنها دو دَره باز هستم؛ بلکه بی‌انصاف، غیرِ انسان و دارایِ یک دُکون برایِ حراج انسانیت هم می‌باشم.

واحدِ واضح.
واحدِ واضح.


-صلاح،بی سلاح در مسلخ.

رفراندومِ حکومت مدال افتخاری‌ست که جمهوری اسلامی در بدوِ تشکیل برایِ خودش کرده؛ در شرایطی که هیچکدوم از انقلاب‌هایِ جهان جنسِ حکومت* خودش رو به رای نگذاشته. رهبری در بینِ سخنانشون در جمعِ دانشجویان گفتن «مگه همه‌یِ مسائل رو می‌شه به رفراندوم گذاشت؟ کجایِ دنیا چنین کاری می‌کنن؟ در ثانی مگه همه‌یِ مردم در این مسائل گوناگونی که به رفرانــدوم گذاشته می‌شه؛ می‌تونن تحلیل کنن؟» در حالی‌که مسائل گوناگون با تبیینِ تخصصی و تبلیغ و غیره کاملاً قابلِ فهمه.


این حرفِ دقیقیه، دقتِ نظر اونجا ثابت می‌شه که بعد از این حرف‌هایِ رهبری یه سری از اصلاح‌طلبان با مغلطه این برداشت رو به مخاطب القا کردن که «پس مردم مهم نیستن!» و همین «فهمِ ناقصِ» جمله‌ی واضح رهبر، مؤیدِ حرفِ رهبری‌ست؛ منِ نوعیِ اصلاح‌طلب که توانِ فهم و تحلیلِ صحیحِ جمله‌ی واضح رهبری رو ندارم؛ پس چجوری می‌تونم حرف از رفراندوم در همه‌یِ مسائل بزنم و در اون مسئله‌ تحلیلِ صحیح ارائه بدم؟ منِ اصلاح‌طلب که در سال ۸۸ رایِ همین مردم رو تاب نیاوردم و قبل از اعلامِ نتایج خودم رو پیروزِ انتخابات معرفی کردم و بعد انگِ تقلّب بهش زدم؛ چه تضمینی ارائه میدم که نتیجه‌یِ رفراندوم در هر موضوعی رو بپذیرم؟ ایضاً نمونه‌یِ خارجیِ غرب‌گرایان در این موضوع چیه؟آیا وقتی مایکل‌ لدین- مشاور سابقِ امنیت ملی امریکا- گفت تحریم‌ها در جهت حمایتِ از سران جنبش سبز بود؛ از مردم نظرخواهی کردید یا کردند؟

رفراندوم در «هر» مسئله به زبانِ ساده یعنی پزشک برایِ تجویزِ دارو از خودِ بیمار نظر بپرسه؛ بیمارِ سرماخورده هم دارویِ صرع رو طلب کنه؛ این پزشک در خوشبینانه‌ترین حالت اگر شیاد نباشه؛ یک بی‌مسئولیته که بعد از بروز عوارض در بیمار هم هیچی رو گردن نمی‌گیره.

-من سربازِ بشار نیستم.
-من سربازِ بشار نیستم.
زن زندگی آزادی؟بله؛صد پسر در خون بغلتد،گم نگردد دختری!


مادر شهید الداغی میگفت؛کجان اون دخترا ببینند حال منو؟!آره واقعا کجاند؟کاش نفهمه وقتی پسرشو شهید کردند اون دخترا با همون پسرا دوباره راهی شدند و رفتند.دریغ از اینکه ی انسان که میتونسته فقد نظاره‌گر باشه اومد برای شما.خیلی‌ها نوشتند از اون پسرایی که چاقو زدند؛ اما بنوسید ما "دخترانی در تاریخ داشتیم که حتی با خون دادن برای نجاتشون از مسیر لجن! و حقیرشون! جدا نشدند."
چوب هوس و طمعِ شمارو الداغی ها دادند برای حفظ حریم نداشتتون اما بی جواب نیست؛
«بترسیداز قیامتی که بهش معتقد نیستید.»
انقد نگید؛تحت جو رسانه بودند.
منو تو ؛ما شما؛حق انتخاب داریم تو رسانه.
جواب دختر کلاس نهم‌ی اون شهید رو چی بدیم؟ جوری صندلی باید از زیر پاشون کشید که دنیا دنیا بفهمه؛دوره ی شاخ بودنو چاقو بدست بودن تموم شده.

امنیت ملیرفراندومجمهوری اسلامی
«بستیم چو از رد و قبول دگران چشم،تشریف قبول نظر یار گرفتیم»اکانت اصلیِ مسدود:https://virgool.io/@yegane_yekta
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید