ویرگول
ورودثبت نام
محمد کهربی - جنرالیست
محمد کهربی - جنرالیستیک جنرالیست : شخصی با اطلاعات گسترده درباره موضوعات متعدد که علایق، مهارت‌ها و سرگرمی‌های مختلفی دارد.
محمد کهربی - جنرالیست
محمد کهربی - جنرالیست
خواندن ۴ دقیقه·۱۷ ساعت پیش

دانشنامه لیبرتارینیسم: جان آدامز (۱۷۳۵–۱۸۲۶)

جان آدامز، دولت‌مرد و فیلسوف سیاسی آمریکایی، نقشی کلیدی در انقلاب آمریکا ایفا کرد و به عنوان نخستین نایب‌رئیس‌جمهور و دومین رئیس‌جمهور ایالات متحده به خدمت پرداخت. وی آثار حائز اهمیتی در باب فلسفه سیاسی و حقوق اساسی به رشته تحریر درآورد که در آن‌ها از الگوی «دموکراسی نمایندگیِ متوازن و میانه‌رو» برای صیانت از آزادی دفاع می‌کرد. آدامز، وکیلی تحصیل‌کرده در هاروارد و برآمده از خانواده‌ای پیوریتن، پیش‌نویس قانون اساسی ایالت ماساچوست را تدوین کرد، در کمیته تدوین بیانیه استقلال عضویت داشت و به مدت یک دهه به عنوان دیپلمات در اروپا خدمت کرد؛ مأموریتی که سبب شد وی نتواند در کنوانسیون قانون اساسی حضور یابد.

در سال ۱۷۷۶، آدامز به تشویق دیگران رساله کوتاهی تحت عنوان «اندیشه‌هایی در باب حکومت» نگاشت که به تأثیرگذارترین اثر او بدل شد. این اثر در واقع راهنمایی برای «طراحی ساختار حکومتی برای یک مستعمره» است. او استدلال می‌کرد که سعادت اجتماعی تماماً به قانون اساسیِ حکومت بستگی دارد؛ یعنی به «نهادهایی که برای نسل‌های متمادی دوام می‌آورند». همان‌گونه که سعادت فردی غایتِ وجودی انسان است، سعادت جامعه نیز باید غایتِ حکومت باشد. بر این اساس، شکلی از حکومت که بیشترین سعادت را برای بیشترین تعداد افراد و در بالاترین سطح فراهم آورد، بهترین الگوست. از نظر وی، این شکل از حکومت، «جمهوری» است که آن را «حاکمیتِ قوانین، نه انسان‌ها» تعریف می‌کرد.

کتاب «اندیشه‌هایی در باب حکومت» هشداری است هم علیه دموکراسی مستقیم و هم در مخالفت با حکومت‌های تک‌مجلسیِ فاقد توازن. آدامز معتقد بود نمی‌توان در بحث قدرت به ماهیت بشر اعتماد کرد؛ از این رو، قوه مقننه باید توسط یک قوه مجریه مقتدر متوازن شود. همچنین مجلس قانون‌گذاری باید به دو بخش تقسیم گردد: «سنا»، که اعضای آن از میان نخبگان قدرتمند اجتماعی با دوره‌های خدمت طولانی انتخاب شوند، و «مجلس سفلای مردمی». در این ساختار، باید به قوه مجریه حق وتوی مصوبات مقننه اعطا شود و هر دو مجلس قانون‌گذاری نیز باید بر سر تمامی قوانین توافق داشته باشند. آدامز خواهان اعطای حق رأی به همگان، به‌جز فقرای مطلق بود؛ چراکه آنان را «وابسته‌تر از آن می‌دانست که از خود اراده‌ای مستقل داشته باشند». توصیه‌های او از سوی اکثر ایالت‌هایی که در سال ۱۷۷۶ اقدام به تدوین قانون اساسی کردند، پذیرفته شد. استثنای مهم در این زمینه، ایالت پنسیلوانیا بود که در آن، کوئیکرها تحت تأثیر توماس پین، نظامی تک‌مجلسی با ادغام قوای مجریه و مقننه ایجاد کردند. آن تجربه با شکست مواجه شد و در سال ۱۷۹۰ مطابق با اصول آدامز مورد اصلاح قرار گرفت.

آدامز در دوران حضور در اروپا، اثرِ محوری خود یعنی «دفاع از قانون اساسی حکومتهای ایالات متحده آمریکا» را در سه مجلد (۱۷۸۷–۱۷۸۸) به نگارش درآورد که بعدها جلد چهارم آن به‌صورت مستقل با عنوان «گفتارهایی در باب داویلا» (۱۷۹۱) منتشر شد. این اثر پیش از نهایی شدن قانون اساسی فدرال جدید تألیف گشت و خطاب به تورگو، فیلسوف فرانسوی، نوشته شده بود. تورگو ایالت‌های جدید آمریکا را متهم کرده بود که بدون نقد و به ضرورتی نالازم، ساختار قانون اساسی بریتانیا (تقسیم قدرت میان نهاد سلطنت، مجلس لردها و مجلس عوام) را کپی‌برداری کرده‌اند. کتاب «دفاع»، اثری صیقل‌نیافته است که شاید بهتر باشد آن را همچون لایحه یک وکیل نگریست که می‌کوشد ثابت کند یک فلسفه سیاسی منسجم و عقلانی، زیربنای قوانین اساسی ایالت‌های آمریکا را تشکیل داده است. آدامز در این کتاب به بررسی تاریخ جمهوری‌خواهی پرداخت، زیرا باور داشت «تاریخ، چیزی جز فلسفیدن به زبانِ مثال نیست». او نتیجه گرفت که اکثر جمهوری‌های باستان به دلیل ناتوانی در دستیابی به ساختار قانونی صحیح، فروپاشیده‌اند. وی معتقد بود همان‌گونه که انسان متمدن باید طوفانِ سرکشِ غرایز و عواطف درونی خود را از طریق عقل و وجدان مهار کند، بنیان‌گذاران یک جامعه (کامن‌ولث) نیز باید شور و هیجاناتِ درون جامعه را با تدوین قوانینی سازگار با ماهیت بشر کنترل کنند. آدامز با درک این واقعیت که انسان‌ها صرفاً با عقل هدایت نمی‌شوند و آموزش فضیلت اخلاقی به تنهایی ضامن حکومت خوب نیست، کوشید تا با ذی‌نفع کردن جناح‌های مختلف اجتماعی در نظام قانونی، به توازن قوا دست یابد.

چنانچه آدامز استدلال‌های خود را در یک مجلدِ منسجم و پیراسته گردآوری می‌کرد، کتاب «دفاع» می‌توانست به یک اثر کلاسیک ماندگار بدل شود؛ اما در عوض، او اثری تکراری پدید آورد که زیر بار نقل‌قول‌های طولانی و غالباً بدون منبع (که از آثار تاریخی و فلسفه سیاسی برداشته شده بود) سنگین شده است. با این حال، اگرچه خواندن این کتاب دشوار و ملال‌آور است، اما در زمان خود در کنوانسیون قانون اساسی دست‌به‌دست شد و همچنان گنجینه‌ای ارزشمند برای پژوهشگران نظام قانون اساسی آمریکا به شمار می‌رود.

آدامز دو تهدید عمده را برای یک جمهوری آزاد متصور بود: «حسادت توده‌ها» و «جاه‌طلبی نخبگان». او بر این باور بود که «اشرافیت طبیعی» در هر ملتی می‌تواند به یک معضل اجتماعی بدل شود. یک جامعه باید به کسانی که دارای توانمندی‌های برتر هستند، فضایی برای بروز استعدادهایشان بدهد؛ در غیر این صورت، نبوغ و انگیزه آن‌ها علیه نظام به‌کار گرفته خواهد شد. در مقابل، دموکراسیِ مهارنشده نیز به مطالبه برای بازتوزیع ثروت منجر می‌شود که آدامز آن را «تصوری باطل و پوچ» می‌نامید. بنا بر این، حاکمیت قانون باید از حقوق «مقدس» مالکیت، هم برای ثروتمندان و هم برای فقرا، صیانت کند. از دیدگاه آدامز، تنها یک قانون اساسی متوازن می‌تواند با تضمین حکومتی پایدار و آزاد، از جان، آزادی و دارایی‌های مردم محافظت نماید.


منبع:
Thea Encyclopedia Libertarianism / Ronald Hamowy
ترجمه: محمد کهربی



قانون اساسی
۱
۰
محمد کهربی - جنرالیست
محمد کهربی - جنرالیست
یک جنرالیست : شخصی با اطلاعات گسترده درباره موضوعات متعدد که علایق، مهارت‌ها و سرگرمی‌های مختلفی دارد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید