روزگار ما روزگارِ بحث و جدل بر سرِ موضوعات مختلف است. داشتهها و اطلاعات هر انسانی در حافظه او ثبت شده است. مثلا کتابی که خوانده و چیزی از آن یاد گرفته است. یا پای سخنِ کسی نشسته و مطلبی به اندوختههایش اضافه شده. این نکته چیز جدیدی نیست، آنچه اهمیت دارد دیدگاه و نظر ما نسبت به آن مطالب است. ممکن است دو نفر یک کتاب را بخوانند اما از آن برداشتهای متفاوتی داشته باشند. این برداشتهای متفاوت زمینه سازِ اتفاقات بعدی میشود. اما چه اتفاقی؟
تفاوت نظر در میان انسانها مسئلهای ساده است. هر جایی از این کُره خاکی، دو نفری را پیدا نمی کنیم که مثل همدیگر فکر کنند! اختلاف نظر در هر مسئلهای بین انسانها پذیرفته است. اختلاف نظر انسانها با یکدیگر گاهی به مناظره و جَدَل کشیده میشود. وقتی ببینند در موضوعی اختلاف دارند چاره کار را در مناظره میبینند، آن هم در حضور دیگران. اما من، با ایده مناظره در مقابل دوربینها یا دیگران مخالفم! چرا باید بر سر هر مسئلهای دست به دامنِ مناظره شویم؟! اگر اهل گفتگو هستیم، چرا حتما باید در مقابل دیدهگانِ مردم آن را انجام دهیم؟! مگر صحبتهای دوستانه دو طرفه چه ایرادی دارد؟!
دلیل مخالفتم با این حرکت در دو مورد خلاصه میشود. اولا بیشترِ بحث و مناظرههایی که انجام میشوند بر اساسِ آموزههای دینی ما نیستند. به قولِ معروف جدالِ به احسن نیستند. هر بحثی که جدال احسن نباشد، پوچ و بیفایده است. نهتنها پوچ است، بلکه ضررش بیشتر از سودِ آن است. چون مسائلی مانند دلخوری و کدورت را پیش میکشند. ثانیا، انجام چنین مناظرههایی آن هم پیشِ چشمِ مردم فاجعه است! چون مردم عادی مخصوصا در فضای مجازی سواد کافی برای تحلیل و تشخیص ندارند. از طرفی این اتفاق باعث بدبینی و دلزدگی مردم میشود. در هر رشتهای که میخواهد باشد. فرقی ندارد.
حتی از تقلبهایی برای پیروزی بر افکار عمومی میتوان استفاده کرد. مثلا یکی از دو طرف بحث و مناظره مغالطه کند. یا چون حرفی بری گفتن نداشته باشد، از احساسات مردم و مخاطبان برای پیروزی استفاده کند. همه اینها راههایی است برای فرار از اصل مطلب. بنابراین، آنچه اسمش را مناظره میگذاریم مشکلی را حل نمیکند. بلکه ممکن است بیشتر باعث شبهه و سوال در ذهن مخاطب شود. حتی اگر اسم آن را گفتگوی دوستانه بگذاریم.
در نتیجه، مناظره، بحث، گفتگوی دوستانه و اسمهای دیگری مانند آن نمی تواند مشکلی را حل کند. بلکه مشکلی به مشکلات دیگر اضافه میکند.