وقتی نان و عشق در مقابل همدیگر قرار بگیرند، کفه ترازو به سود کدامشان است؟ امتحان نکردم، اما کسانی که ادعا داشتند سرشان به سنگ خورده میگفتند: 《 وقتی شکمت سیر نباشد، عاشقی هم از سرت میپرد. هروقت عاشق شدی، دستی بر شکمت بکش. نگاه کن سیر است یا منتظر پر شدن؟!》.
شاید کسانی که این جمله را میگویند، پای حرف عاشقانی ننشسته اند که با عشق نان میخورند! از عشق کسب درآمد نمیکنند، اما باعشق زندگی میکنند. انگار که مسئله نان و عشق برایشان مطرح نیست! به قول شاعر که گفت: 《بی خبر شو که خبرهاست در این بی خبری》.
اما مگر میشود نان را بدون عشق داشت؟! دنبال نان می رویم تا نیازهای جسمی ما تامین شود. به همان دلیل هم دنبال عشق میرویم تا نیازهای روحی ما تامین شود. نه نان حق دارد در کار عشق دخالت کند و نه عشق حق دارد در کار نان دخالتی کند. هر دو دنیایی دارند برای خودشان. شاید بتوان گفت پرسش، پرسشی اشتباه است!