فرشاد قنبری، با نام هنریِ فرشاد، یکی از رپر هاییه که اونقدری که لایقش هست، مورد توجه قرار نگرفته. توی این صفحه، قراره آلبومِ یک روز کابوس رو تحلیل و بررسی کنیم.
نام آلبوم: یک روز کابوس
تعداد ترک: 11
سال انتشار: 2011
مقدمه:
اظطراب و فشارِ روانیِ زیاد میتونه باعث دیدنِ کابوس در شب و هنگام خواب باشه و اغلب مردم تجربهی دیدنِ کابوس رو داشتن. ولی آیا ممکنه توی بیداری کابوس ببینی؟ مخصوصاً وقتی زندگیت پر از غم و سختی باشه و تو یه جامعهی به قهقرا رفته زندگی کنی.
ترک اول: اینترو:
آلبوم یک روز کابوس با صداهای ترسناکی شروع میشه. شخصیت این آلبوم درحال کابوس دیدنه: صدای همهمهی مردم، صدای رعد و برق، صدای بوق ماشینها؛ و بعد صدای ضربانِ قلبِ تند و نفسنفس زدن، که با به صدا درومدن زنگِ ساعت، این صدا ها هم متوقف میشن. شخصیت آلبوم بیدار میشه، وسایلش رو جمع میکنه و از خونه خارج میشه. صدای آلارمِ ساعت و به زور بیدار شدن، نشونهای از زندگیِ یکنواخت و روزمرهی شخصیتِ این آلبومه. زندگیای که جامعه تحمیل میکنه.
ترک دوم: این روزای من:
در این ترک، شخصیت آلبوم از احساسات و عقایدش که سرشار از افسردگی و ناامیدیه حرف میزنه؛
اینکه وجودش پر از غمه:
.../میگم ممنون ولی نیستم خوب
/خوشحالیام دمِ دره ریختم دور
اینکه قرار نیست حالش بهتر بشه:
/فرقی نمیکنم حتی اگه هوا زمین بیاد#
/میخوای خوش باشم؟ برام دلیل بیار#
/گاهی حس میکنم پیش خودم من یه دیوونم#
/تلاش همهی عاقلا هم بیهودس#
اینکه ارزش ها و تفکرات جامعه واسهش بیمعنا شده:
/شادی های بزرگ تو برای من ریزه#
اینکه ریشهی بد بودن اوضاع ناعدالتی و عدم تفکر مردمه:
/اوضاع میشه بدتر#
/وقتی حقی نا حق بشه حرفو نفهمن#
این احساسات به قدری ادامه پیدا کردند که تبدیل به آنتی ناتالیسم شده و معتقده با بهدنیا اومدن انسانها فقط زجر نصیب ما و خودشون میشه:
/اوضاع میشه بدتر#
/وقتیحقی نا حق بشه حرفو نفهمن
/زنی راحت بشه با زجر زیاد#
/به دنیای لعنتی ماها بچه بیاد#
/به هدر رفت بابا گِلات خدا#
ترک سوم: سیاست مدار
یکی دیگه از چیزهایی که باعث رنجشِ شخصیت این آلبوم شد، سیاست مدار های دنیا هستن. توی این ترک حسابی به نقد اونها پرداخته.
۱۰ ثانیهی اول صدای وعده دادن های سیاستمدار رو میشنویم که احتمالاً برای جلب رضایت مردم و رای گرفتن اینهارو میگه:
میخوام بهتون آزادی بدم
هیچ جنگی در کار نخواهد بود
نه هیچ گشنهای و نه هیچ غمی
در ادامه، شخصیتِ این آلبوم، خطاب به سیاستمدار ها حرفهایی میزنه، از جمله اینکه اونها تصمیمات اشتباهی میگیرن، دو رو هستن، نسبت به بدبختی و گشنگیِ مردم اهمیتی نمیدن و فقط به فکر منافع شخصیِ خودشونن. همچنین در کورس، از زبان خود سیاستمدار به جنگطلبیِ بیمورد و نادیده گرفتن وضعیت مردم اشاره میکنه.
بخش دوم از زبان یه سیاستمداره که دوباره داره وعدههای همیشگی میده و میگه این مقام برای من فقط سختی داره.
همچنین به جهالت مردم در قبول کردن این سیاست ها اشاره میکنه، مثلاً از زبان سیاستمدار میگه:
[سیاستمدار بودن] همهش سختیه توش
سخت تر از هدایت کشتیِ نوح
که یعنی مردم رو حیوانات بدون عقل و فهمی فرض کرده، همونطور که کشتی نوح از این حیوانات پر بود.
شما همه حرفای منو باور کردین
راحته پَ کارِ ما
بخش سوم دوباره از زبان شخصیت آلبوم بیان میشه. اون با حرفاش درحال مقابله با حرفای دروغ سیاستمداره و خودش رو نمایندهی چند میلیون آدم میدونه:
من یه نماینده واسه گشنه های آفریقام
نماینده برا کشته های آمریکا
کلماتم حرف های بچه های عراقه
گوشم پر از شنیدن ضجه های زناشه
به طور کلی این ترک طغیان شخصیت آلبوم علیه ظلم سیاستمداران تمام جهان بود.
ترک چهارم: در بزن
این ترک به طور کلی جوابی از گوستی(فرشاد) خطاب به بهنام صفوی(خواننده پاپ) و افراد دیگهای که قصد بد جلوه دادنِ موسیقی هیپهاپِ ایرانی و موسیقیِ زیرزمینیِ ایرانی رو دارن هست.
میتونیم با این دیدگاه، این ترک رو به بقیهی آلبوم بچسبونیم که: در جامعه بدجلوه دادنِ هنر واقعی مغلوب شده و مردم توسط هنرمندان بیلیاقت گول میخورن.
ترک پنجم: آخر وسط اول
این ترک تقریباً حالت قصهگویی داره و به طور خلاصه داره رابطهی سمی دو نفر رو روایت میکنه. البته از اونجایی که در ثانیه های اول ترک میگه:
نمیخوام بگم تقصیر کی بود
فقط میخوام مرور کنم از دیدِ بیرون
پس احتمالاً یک طرفِ این رابطهی سمی شخصیتِ این آلبومه.
نکتهی جالب این ترک که توی عنوان آهنگ هم بروز پیدا کرده، روایت از آخر به اوله: آخر، وسط، اول.
در بخش اولِ ترک که اواخر رابطه رو روایت میکنه، شکرآب شدن رابطهشون رو توصیف میکنه.
در بخش دوم که اواسط رابطه رو نشون میده، عشق و علاقهی زیاد این دو نفر بههم نشون میده.
و در بخش سوم آشنا شدن این دو نفر رو روایت میکنه. و مشکل اصلی رو در همین بخش عنوان میکنه. اینکه از اول، آشنا شدنش با فرد مقابل اشتباه بوده و قبول کردن حرفهای او حماقت بوده.
ترک ششم: دو دقیقه تا انفجار
دوباره با یک روایت سر و کار داریم، ولی این یکی مسئلهی جدیتری هست، و یک تراژدی بزرگ رقم زده.
این تراژدی یک عملیاتِ تروریستیه: مرگ صدها انسان بیگناه در یک فروشگاه. عملیاتی که توسط فردی انجام میشه که بهش عقایدی رو تحمیل کردن. عقایدی که انجامِ این کار رو براش آسونتر کنه. اینکه کشتن این آدمها پاداشی از طرفِ خدا داره. نکتهای که این اتفاق رو دردناکتر میکنه، اینه که این تروریست یه دختری داره و این عملیات رو تا حدی برای دخترش انجام میده؛ البته دلیل اصلی این فاجعه شستشوی مغزی این تروریست توسط رئیسهاش هست.
ترک هفتم: زنده باد
این قطعهی کوتاه، ادای دین به افراد بزرگ جامعه، در گذشته و حال است. کسانی که جامعه رو به جای بهتری تبدیل کردن و کمکهای زیادی به مردم کردن.
ترک هشتم: چیکار داری به کار من
این ترک طنز گونه ابراز تنفر نسبت به آدمهای بیمصرف و حرّاف هست. افراد فضولی که تنهایی آدم رو بهم میزنن و با حرفهای چرتوپرت وقتمون رو میگیرن.
معادل این نقل قول از فریدریش نیچه:
متنفرم از کسی که تنهایی مرا بدزدد بدون اینکه در ازای آن همدلی واقعی به من بدهد.
همچنین به زندگیِ روزمره و احمقانهی افرادِ جامعه اشاره میکنه. کسانی که زندگیشون توی چند خط خلاصه میشه:
پا میشی از خواب ناز
بعدش کلی صبحونه میخوری اندازه گاو
شیکمتم میشه اندازه پرانتز باز
بازم دوسدخترت شروع میشه بهانههاش
ترک نهم: حس کن
این ترک هم مثل ترک دوم، به ناامیدی و بد بودن اوضاع شخصی و اجتماعی اشاره میکنه، اما راه حلی ها هم میده. به اینکه زندگی پر از زجره میپردازه و میگه بهدست آوردن آرامش به این راحتیها نیست. به ناعدالتی در اصلِ وجودِ زندگی اشاره میکنه. اما معتقده تا وقتی زندهای، فرصت داری برای بهتر کردنِ زندگیت:
ولی قافیه هست تا وقتی هست خودکار
همچنین پیشنهاد میکنه که از سختی ها و درد ها فرار نکنیم، برعکس به اشتیاقشون بریم:
نرو زیر بارون با بارونی چونکه خیس نمیشی
بارونه که کمی میده التیام به سخت
آدم واسه بزرگ شدن داره احتیاج به درد
و با توجه به عنوان آهنگ و کورس، یکی دیگه از پیشنهاد هایی که داره "حس کردن" هست.
ترک دهم: اتوبان،
که به نظرِ من مهمترین قسمت این آلبومه.
مثلِ اینکه شخصیت آلبوم به این نتیجه رسیده بره اتوبان و از جامعه دوری کنه، از جامعهای که پره از ناعدالتی، فقر، نابود شدنِ آرزوها، شعارپرستی، زخمِ زبون هایِ مردم، فساد و...:
دور از دود شهر من و دور از بوی بدش
دور از کوبیدن پتک آرزوت روی سرت
دور از فکر دویدن و پریدنت روی درت
دور از دانشگاهی که نوشته آزاد روی درش
دوری از قبر اون رفیقی که کشتهشدش با سرنگ
زندگی سوزن دلِ ما که شدش بادکنک
دور از شعار کمک، کمک به شعار
فاصلهی زیاد با برجای بلند شما
دور از کیف پول خالی ولی همیشه تو جیب
که احمقا بهت بگن حقیر و کوچیک
دور از زخم زبون غم درون اشک کبود
دور از اونایی که تو وجودشون عقلی نبود
حتی دور از آمار دادن زن با بچهش تو مترو
و اونی که میشمره با ولع پولش رو
دور از همخوابی ظلم و بیعدالتی
وایسادم تا ببینم چیه راحتی
در بخش دوم از سوختهبودن نسل خودش و اوضاع بد احساسی صحبت میکنه.
در بخش سوم ترک، شخصیت آلبوم با یک دورهگرد برخورد میکنه. دورهگردی که درخواست عجیبی از شخصیتِ ما دارد:
انگار میگه چشو ببند یهو بپر
نترس این بار دلو به دریا بزن
و بعد به توصیف روزمرگی و رقابت مردم با همدیگه میپردازه. مردمی که خودشون هم نمیدونن تو زندگی دنبالِ چی هستن. فقط چون داخلِ اتوبان، بقیهی مردم درحال رفتن به یک مقصدی هستن، اونا هم میرن. مقصد های این اتوبان چیزاییه که همهی مردم مثلِ ربات های از قبل برنامهریزی شده انجام میدن: درسخوندن، پیدا کردن شغل، ازدواج، فرزند آوری و در آخر مرگ.
ولی این مقصد ها واسهی شخصیت این آلبوم قانع کننده نیست:
این زندگی چیزی نیست که من انقد بخوامش
انگار از اتوبان پریدنش قسمتِ مائه
از اتوبان پریدن رو باید کنایهای از پایان دادن به زندگیِ خود در نظر بگیریم، چون در ادامه از نقض خودکشی حرف میزنه:
#/تو این فکرم که بعد از مرگ شاید بدتر شه از قبل از من#/
نتیجهگیری و جمعبندی:
شخصیتی که دنبال کردیم در طول آلبوم مسیر سختی رو طی کرد. با یک کابوس از خواب بیدار شد و زندگیش رو در چارچوبِ خاصی شروع میکنه(اینکه مجبوره با آلارمِ ساعت بیدار بشه). به احساسات مملوء از غم و ناراحتی خودش میپردازه. تو دنیایی زندگی میکنه که سیاستمداران ظلمهای زیادی رو به مردم تحمیل میکنن، دنیایی که در حق هنر واقعی اجحاف میشه، دنیایی که تروریست ها خون مردم رو میریزن. زندگیِ شخصیش هم اوضاعِ جالبی نداره، از رابطهی سمی با جنس مخالف تا آدمهای احمقی که دورش رو گرفتن.
اما در آخر با تمام تجربیاتی که پشتِ سر گذاشت متوجه شد زندگی هیچوقت از درد و ناراحتی خالی نیست، چون هر چیزی که در جامعه میبینه روحش رو عذاب میده. با خودکشی هم نمیشه این مشکل رو حل کرد. پس به ادامهدادنِ زندگیش محکومه. اما میتونه این انتخاب رو کنه که مثل اکثریتِ مردم زندگیای روزمره نداشته باشه و از چیزهای بی اهمیتِ دور و برش فراتر بره. فراتر از یک روز کابوس.