مقدمه
در دنیای امروز از مصرف کنندگان تا دولت ها، همه طراحی ظاهری را راهی برای افزودن ارزش بدون تغییر در کارایی فنی محصول می دانند. لازم نیست طراحی ظاهری پرزرق و برق، پیچیده یا گران قیمت باشد یا اینکه برچسب طراح مشهوری برآن زده شود، طراحی ظاهری محصول در پی ایجاد جذابیت دیداری برای محصولات معمولی است. وقتی محصولی را جذاب می دانیم به ندرت منظورمان صدا، احساس یا بوی آن است. این نکته یادآور می شود که ادراک انسان در تسخیر حس بینایی وی قرار دارد و طراحی ظاهری اغلب به معنای طراحی دیداری محصول است.
تحلیل اطلاعات در مغز
تحلیل اطلاعات در مغز به دو صورت انجام میپذیرد:
1. تصویر کلی برای یافتن اشکال و الگوها پویش میشود. (پیش آگاهانه)
2. پردازش تصویری تمرکز بر جزئیات تصویر، جهت بررسی اجزای تشکیل دهنده آن (آگاهانه)
مجموع این یافته ها درک مهم و غیرشهودی را از بینایی انسان ارائه میکند. ما چیزی را می بینیم که خیال میکنیم میبینیم! ما بعد از دیدن تصویر بدون فکر ویژگی های اصلی آن را استخراج میکنیم. با استفاده از این ویژگی ها مغز طرحی که فکر میکند در تصویر موجود است میسازد! زیبایی حقیقتا در چشمان و ذهن بیننده است. اگر میخواهیم یک شی را زیبا طراحی کنیم باید آن را مطابق با خصوصیات ادراک دیداری انسان بسازیم. بنابراین، شناخت نظام بینایی عاملی کلیدی برای خلق زیبایی است. در فرآیند طراحی محصول، قوانینی تحت عنوان قوانین گشتالت وجود دارند که به بررسی آن خواهیم پرداخت.
قوانین گشتالت
گشتالت یک نظریه روانشناسی است که چگونگی ادراک بصری توسط مغز انسان را توضیح میدهد. از آنجا که زمان ظهور این نظریه مصادف با دوران اوج هنر مدرن است، از همان ابتدا به حوزه طراحی وارد شده و تاکنون جایگاه مهمی در هنر داشته است. مفهوم گشتالت به زبان ساده یعنی ذهن انسان برای درک پدیدهها آنها را به صورت یک کل دریافت میکند. به بیان دیگر، با استناد به اصول گشتالت، ذهن در نگاه نخست به جای درک جزء به جزء یک تصویر در صدد است که یک کلیت از آن ارائه دهد. تخطی از قوانین گشتالت به راحتی میتواند در محصول احساس عدم انسجام پدید آورد. فراگیرترین کاربرد نظریه گشتالت برای طراحی ظاهری محصول به سادگی دیداری محصولات مربوط است. جهت تطابق با قواین قدرتمند گشتالت، محصول باید متقارن باشد و از خطوط واضحی که در مجموع اشکال هندسی ساده را پدید میآورند تشکیل شود. هرچه قسمتی از تصویر قرینه تر، به طور نسبی کوچکتر، محاط تر و دارای گرایش نسبت به یکی از دو محور افقی و یا عمودی باشد، احتمال اینکه به عنوان موضوع تصویر دیده شود بیشتر است. اگر کل قوانین طراحی ظاهری محصول را همینها بدانیم میتوان آن را در شعار ساده گرایی خلاصه کرد. در این قسمت بقیهی قوانین طراحی محصول را با هم بررسی خواهیم کرد:
1. اصل تقارن: مغز انسان نسبت به محصولاتی که تقارن هستند، واکنش مثبتتری را از خود نشان میدهد. برای مثال از هزاران سال پیش، طراحان و معماران از این اصل در تولید محصولات و بناهای خود استفاده میکردند که بنای تخت جمشید از نمونههای بارز استفاده از این اصل است.
2. اصل سادگی: مغز انسان به سادگی در طراحی اهمیت بسیار زیادی میدهد. در واقع اینگونه است که مغز انسان نسبت به سادگی، واکنش مثبتتری از خود نشان میدهد و طراحان محصول همواره در این تلاشند تا بتوانند سادگی را خلق کنند برای مثال، در طراحی محصولات شرکت اپل از این اصل استفاده شده است، به گونهای که میبینیم این اصل در تمامی فرآیند طراحی به کار گرفته شده است؛ از طراحی جعبههای محصولات، خود محصولات و لوازم جانبی آنها.
3. اصل نئوتونی: از قوانین خاص طراحی محصول میتوان به این اصل اشاره کرد. ویژگی مشترک همه چهرههای مطلوب، وجود خصوصیات نوزادی است که روانشناسان آن را نئوتونی مینامند. بهترین مثال برای این اصل، طراحی چهرهای انیمیشنهاست که خالق کاراکترها به خوبی از این اصل استفاده میکنند. زمانی که اسم انیمیشن را میشنویم، ممکن است چهرههایی همچون ملوان زبل، گارفیلد، ملوان زبل، میکی ماوس و... در ذهنمان نقش ببنند. این کاراکترها به این دلیل در ذهن ما نقش بستهاند که طراحان انیمیشن از این اصل در طراحی استفاده کردهاند.
4. سری فیبوناچی: این اعداد به نام لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان ایتالیاییِ قرن سیزدهم میلادی، نام گذاری شده است. سری فیبوناچی میگوید: غیر از دو عدد اول، اعداد بعدی از جمعِ دو عددِ قبلیِ خود بدست میآیند. اولین اعداد این سری عبارتاند از: 0، ۱، ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۱، ۳۴، ۵۵، ۸۹ و... حال ممکن است این سؤال به وجود بیاید که طراحان چگونه از این اصل در طراحی محصول استفاده میکنند؟ لاله گوش انسان و لاک حلزونها مثالهایی از طبیعت هستند که به این اصل اشاره دارند. با توجه به شکلهای زیر، اهمیت این اصل کاملا پدیدار میشود. طراحان سعی میکنند با الهام گرفتن از این اصل در طبیعت، محصولات متمایزی را خلق کنند.
5. اصل جذابیت تداعی دو پهلو: تداعی دو پهلو وقتی اتفاق می افتد که دو خط فکری مستقل و منطقی در مسیری به هم برخورد کرده و قدرت معمول تداعی را در ما دچار بهت و شگفتی میکنند. بعضی از محصولات جذاب مضامین تداعی دو پهلوی قوی دارند. که این راهی برای ایجاد جذابیت در طراحی ظاهری است. مثالی که در این زمینه بسیار معروف است، اختراع سکوی پرواز هواپیما روی ناو هواپیمابر است که طرح آن الهام گرفته از سکوی پرش اسکی است. و یا طراحی خودرو بی ام و که برگرفته از فک و صورت کوسه است. طراحی پهپادهای نظامی نیز الهام گرفته شده از پرواز عقاب میباشد.