خلاقیت و تمایز
حال که این اصول را با هم بررسی کردیم، ذکر این نکته حائز اهمیت است که درون مایه اصول طراحی محصول به خلاقیت و تمایز برمیگردد. خلاقیت یکی از اسرارآمیزترین توانایی های بشر است. روانشناسان می گویند: افراد خلاق باهوشتر هستند. مانند بسیاری از شگفتی های ذهن انسان، دانشمندان درباره شناخت کامل خلاقیت نیز ادعایی ندارند. در واقع اینطور میتوان گفت که گامهای رسیدن به خلاقیت مشخصاند، اما برداشتن این گامها تضمینی برای موفقیت نیست. با این وجود اثبات شده است که اگر این گامها را بشناسید و آنها را دنبال کنید، احتمال خلاق بودنتان بیشتر می شود. خلاقیت در تمام مراحل فرآیند طراحی، در قلب آن جای دارد. هیجان انگیزترین و چالشی ترین طرح، نوآورانه ترین طرح است؛ رقابتی که فقط براساس قیمت باشد بسیار محدود است و در نتیجه تمایز محصول، سلاح اصلی رقابت باقی می ماند. تغییرات باید طوری باشد که به چشم مشتری بیاید و این مستلزم خلاق بودن در تمام مراحل فرآیند توسعه محصول از تشخیص فرصت تا مهندسی تولید است.
اصل آمادگی ذهنی
برای بسیاری از افراد اتفاق افتاده است که در مکانهایی مثل حمام، تخت خواب، اتوبوس و ... با الهام مواجه شدهاند. در واقع در حالت نیمه هوشیار بودهاند که توانستهاند الهام بخشی را حس کنند. گاهی الهامی که هفتهها و یا شاید سالها به شکل آگاهانه و سرسختانه برای رسیدن به آن کوشیدهایم، در لحظه آرامش و از هیچ پدید آمده است.
برای تکوین یک ایده باید اجازه دهید آن ایده در ذهنتان آرام گیرد. با آرامش و آزادسازی ذهن، فکرهای متنوعتری به ذهن میرسد. حتی براساس یک نظریه، در زمان خواب خاطرات روز قبل دسته بندی میشوند و در بخشهای مناسب حافظه جای میگیرند. هر از گاهی اندیشمندان بزرگ ناگهان از یک خواب عمیق برمی خیزند، در حالی که دشوارترین مسئله ها را کاملا حل کردهاند. در این موارد احتمالا در طول خواب و در جریان دسته بندی حافظه، ارتباط ضروری میان ایدهها شکل گرفته است. برای بیشتر مسائل طراحی عمدتا زمان کافی وجود ندارد که بنشینیم و منتظر رسیدن الهام باشیم. پژوهشهای انجام شده از داستان اکتشافهای بزرگ و تجربیات عملی، آشکار کرده که آمادگی، کلید تفکر خلاق است. یک ایده خلاق اغلب ارتباط، گسترش یا درکی جدید و متفاوت است از یک دسته ایده موجود. آمادگی فرآیندی است که ذهن به وسیله آن در ایدههای موجود غرق میشود و غرق شدن در این ایدهها انرژی لازم را برای پیشرفت بزرگ خلاقانه فراهم میآورد. حتی بزرگ ترین پیشرفت های خلاقانه هم در خلا رخ نمیدهند.
داستان ارشمیدس را شنیده ایم. اما از این داستان چه می توان آموخت؟
ارشمیدس مرد باهوشی بود و در دوره ای زندگی می کرد که نیاز به اندازه گیری حجم اشیا اهمیت یافته بود. حل یک مسئله خاص به او پیشنهاد شده بود. بصیرت ابتدایی او مسئله را چارچوب بندی و توجه وی را روی روشهای اندازه گیری حجم یک شی پیچیده متمرکز کرد. راه حل این مسئله بسیار ارزشمندتر از خلوص تاج یک پادشاه ظالم بود. اما ارشمیدس چه زمانی به راه حل سؤال پادشاه دست یافت؟ بله درسته! زمانی که در حمام بود. بدین معنی که ذهن ارشمیدس آمادگی ذهنی لازم را داشت، اما بدان معنا نبود که او به صورت 24 ساعته در حال فکر کردن به آن موضوع بوده است. به قول روزاریوم که میگوید: " جستوجو میکنی و به هیچ نمی رسی. جستوجو نمیکنی و در عین حال مییابی. "
و مثالی دیگر:
مورد بعدی کاغذ چسب دار است که توسط شرکت 3M اختراع شد. در سال 1968، اسپنسر سیلور چسبی را کشف کرد که قدرت چسبندگی بالایی نداشت. اما کسی توجهی به این اختراع نداشت. نا امید نشد و 5 سال به دنبال کاربردی برای آن بود. تا اینکه روزی به کلیسا رفت و یک اتفاق، الهام بخش او شد. همکارش همیشه برای مراسم یکشنبهها، سرودهای کتاب را با تکههای کاغذ نشانه گذاری میکرد. در آن روز، هنگامی که به سرعت از یک سرود به سرود دیگر میرفت، کتاب از دستش به زمین افتاد و کاغذها از جایشان بیرون ریختند. این همان جرقه لازم بود. او به تکه هایی از کاغذ نیاز داشت که با یک چسب نه چندان قوی به صورت موقت در جایشان نگه داشته شوند. بدین ترتیب، کاغذ پشت چسب دار 3M به وجود آمد. پیشرفت بعدی با کشف فرآیندی به وجود آمد که چسبی تولید شد که به برخی از سطوح، محکمتر از بقیه بچسبد. این نوع چسب به کاغذ بیش از هر سطح دیگری میچسبید. برای اولین بار یک تکه کاغذ میتوانست بدون اینکه اثری از مواد چسبنده بر جای گذارد به یک سطح بچسبد.