داستانی که برای شما تعریف میکنم در مورد جذب یک اتومبیل جدید است اما لازم است بدانید که این اصول برای هر چیزی که شما میخواهید مثل خرید لوازم منزل، بدست آوردن کار و… کاربرد دارد.ماشین فقط یک نماد است.
در اوایل سال 2006 با مجلهای آشنا شدم که گرانترین مجلهای است که در مورد اشیاِ لوکس، از ساعتهای گران قیمت گرفته تا ماشین و هر چیزی که قیمت بالایی دارد مطلب مینویسد.در این مجله مقالهای بود که پنج عدد از لوکسترین اتومبیلهای اسپرت را لیست کرده بود.
چهار اتومبیل اول را دیده اما اتومبیل پنجم که یک پانوز اسپرانتو GTLM بود را تا به حال ندیده بودم.کنجکاو شدم بدانم که چرا این خودرو من را به خود جذب کرده است.شما وقتی ایمان داشته باشید به چیزی که میخواهید، خواهید رسید، حتماً به آن خواهید رسید.
من عکسی از پانوز اسپرانتو دیدم و احساس کردم که یک اتومبیل افسانهای است.یک اتومبیل مسابقهای افسانهای بی نظیر که توسط شرکتی در جورجینیای آتلانتا ساخته شده بود.شرکت پانوز هر سال تعداد معدودی اتومبیل میسازد که همه آنها گرانقیمت و کلکسیونی هستند،من یکی از آنها را میخواستم و فقط به داشتن آن فکر میکردم.
توجه داشته باشید که من به آن اتومبیل نیازی نداشتم و حتی برای بدست آوردن آن تلاش فیزیکی خاصی نکردم.فقط آن را مجسم کردم.قبل ازینکه این اتفاق برایم بیفتد میدانستم مجبور نیستم برای جذب چیزی نگران باشم این مهم است که بدانید چه میخواهید و حالا من هم برای خودم یک پانوز اسپرانتو میخواستم.
درباره اتومبیل نگران نبودم فقط راجع به آن و هر چیزی که به آن مربوط بود فکر میکردم.گاهی هم به اینترنت سر میزدم تا شاید از این مدل اتومبیل برای فروش گذاشته باشند.هم چنین در مورد شرکت سازنده تحقیق میکردم تا اطلاعاتی را که میخواستم به دست آورم.تاکید میکنم من نگران نبودم فقط کنجکاو و مشتاق بودم.
قوانین موفقیت خیلی ساده هستند ولی امیدوار بودن به آنها بسیار نکته مهمی است.من برای بدست آوردن این خودرو البته اقداماتی هم انجام دادم.ولی نه خیلی زیاد.جستجو در اینترنت کاری بود که به طور مستمر انجام میدادم.تقریباً یکسال از زمانی که من اتومبیل را دیده بودم گذشت.یک روز صبح که از خواب بیدار شدم و پشت کامپیوترم نشستم و ایمیلهایم را بررسی میکردم یکی از آنها که در مورد لیست اتومبیلهای فروشی در شهر “سن آنتونیو تگزاس” بود مرا به شدت قافلگیر کرد.
بلافاصله با نمایندگی آن تماس گرفتم (این هم یکی دیگر از اقدامهایم بود) و در مورد اتومبیل از او پرسیدم.همان روز برای دیدن اتومبیل به “سن آنتونیو” رفتم.یک اتومبیل قرمز فلفلی که سقف آن باز میشد.
فروشنده کاپوت ماشین را باز کرد و اجازه داد که من اتومبیل پانوز را که شرکت سازندهاش اسم “فرانسین” را برایش انتخاب کرده بود ببینم، یک پانوز اسپرانتو به رنگ قرمز.با آن رانندگی کردم و این تجربه را دوست داشتم.
پس از آن تقریبا گیج و مبهوت بودم مجبور بودم برای صرف ناهار بروم و مجدداً برای رانندگی با ماشین برگردم.کمی تردید داشتم با خودم فکر میکردم که آیا این ماشین برای من است؟ چطور آن را بیمه کنم و…
به خاطر داشته باشید که اگر میخواهید چیزی را بدست آورید اول باید تفکرات منفی و موانع ذهنیای را که با آن ها مواجه هستید رها کنید.هنگام مذاکره با فروشنده برای خرید اتومبیل نفسم را در سینه حبس کرده بودم میدانستم فروشنده به من دروغ خواهد گفت یا حداقل مرا گمراه میکند.ترسیده بودم اما این را هم میدانستم که رویارویی با ترسم کلید موفقیت من است.زیرا که ترس سنگ مانع است و جلوی رسیدن به خواستهام را میگیرد.بنابراین با ترسم روبه رو شدم و نزد مالک نمایندگی رفتم.
این جاست که داستان شگفت انگیز میشود میدانستم که قیمت پانوز در حدود 130000 دلار است و با این که این اتومبیل تنها در حدود 1400 مایل پیموده بود میدانستم که قیمت آن خیلی کمتر از نو نیست.
اما مالک نمایندگی مطلبی جالب در مورد اتومبیل برایم تعریف کرد: او گفت که این اتومبیل را شخصی با یک بلیط بخت آزمایی برنده شده است.ظاهراً او با خرید یک بلیط 500 دلاری از یک موسسه خیریه برنده شده بود.اما نتوانسته بود صورتحسابهای مربوط به مالیات اتومبیل را بپردازد و میخواست به سرعت آن را بفروشد تا هفته بعد مالیاتش را بپردازد.
من در زمان مناسب و در موقعیت مناسب بودم و با قیمت حدود 80000 دلار قرارداد بستم و با اتومبیلم به خانه برگشتم.من اتومبیل پانوز را زودتر از یک سال بدست آوردم.قانون موفقیت در این داستان این بود که :
این روش نه تنها برای اتومبیل بلکه برای هر چیزی که شما میخواهید موثر است و کاربرد دارد.