اکنون بسیاری از شرکتها از رهبران انتظار دارند که کارکنان را کوچ کنند. از نظر تئوری، آشنایی رهبران با کارکنانشان، کوچینگ را آسانتر میکند. به عنوان مثال ، ازآنجا که رهبران فرصت مشاهده تأثیر و رفتار روزانه کارکنان دارند، فرصتهایی برای کوچینگ در لحظه ایجاد میشود.
اما نزدیکی رهبران به کارمندانشان نیز میتواند کوچینگ را برای رهبران سختتر کند. این مقاله به بررسی یک چالش میپردازد که رهبران هنگام تلاش برای کوچینگ با آن مواجه هستند: مقابله با چالش اتخاذ طرز فکر کوچینگ ، بهویژه برای اعضایی که عملکرد ضعیف دارند..
مایند ست (طرز فکر) کوچینگ چیست؟
هنگامی که جلسات کوچینگ برگزار می کنید، هدف شما این است که با دعوت از اعضای تیم به تفکر عمیق تر به جای فکر کردن به جای آنها، بینش را برانگیزید. کارآسانی به نظر می رسد، اما اینطور نیست. مغز شما برای پاسخ دادن به سوالات، حل مشکلات و رفع مشکلات سیم کشی شده است. برای تغییر این الگوها - برای اینکه یاد بگیرید چگونه بینش اعضای تیم خود را بیرون بکشید - باید باورهایی را بپذیرید که شما را وادار می کند تا افکار و ایده های آنها را کشف کنید.
در اینجا چند مورد از باورهای مفید آورده شده است:
1-مردم می توانند یاد بگیرند، رشد کنند و تغییر کنند. انسان ها هرگز از یادگیری، رشد یا تغییر دست نمی کشند. یادگیری تنها یک ظرفیت طبیعی نیست بلکه یک انگیزه درونی اصلی است.
2- تقریباً همه می خواهند موفق باشند. مردم می خواهند بهترین کار خود را انجام دهند. آنها نمی خواهند عملکرد ضعیفی داشته باشند یا به عنوان افراد مشکل سازتلقی شوند.
3-مردم به انتظاراتی که از آنها در نظر گرفته شده است خواهند رسید. اگر از دادن ایده، پاسخ و توصیه دست بردارید و افکار اعضای تیم خود را به چالش بکشید، ممکن است شما را شگفت زده کنند.
4-مردم معمولاً بیشتر از شما در مورد مشکلات خود می دانند. افراد تیم شما بهتر از شما خودشان، موقعیت و عوامل دخیل را می شناسند.
5- بیش از یک راه برای انجام بیشتر کارها وجود دارد. ممکن است پاسخ یا ایده ای داشته باشید، اما معمولاً راه های مختلفی برای مقابله با یک چالش وجود دارد.
6-مردم بیشتر از دیگران به عقاید خود متعهد هستند. اعضای تیم شما در مقایسه با ایده ای که شما به آنها ارائه می دهید، به مراتب انگیزه بیشتری برای دنبال کردن ایده ای خواهد داشت.
همانطور که می بینید، هیچ طرز فکر کوچینگ وجود ندارد، بلکه تعدادی باور به همان اندازه مفید و اغلب مکمل وجود دارد که از کوچینگ پشتیبانی می کند.
موانع پذیرش طرز فکر کوچینگ
برخی افراد به ظاهر در برابر کوچینگ مقاوم هستند. اشتباه است که فکر کنیم این کارمندان غیرقابل آموزش هستند. در عوض، ما باید سختتر کار کنیم تا طرز فکر(مایندست) کوچینگ را نسبت به آنها اتخاذ کنیم. برای انجام این کار، درک اینکه چه چیزی اتخاذ یک طرز فکر کوچینگ را دشوار می کند کمک می کند. در اینجا چند مانع برای طرز فکر کوچینگ وجود دارد::
1- آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند بر آنچه باور داریم تأثیر می گذارد.
اگرچه اکثر ما فکر می کنیم متفکرانی عینی و بی طرف هستیم، اما در واقع به طور قابل توجهی تحت تأثیر رفتار و نظرات دیگران هستیم. اگر فردی در یک تیم غیرقابل انعطاف، تمایلی به تغییر نداشته باشد یا در رشد ناتوان در نظر گرفته شود، این احتمال وجود دارد که ما نیز این باورها را قبول کنیم.
2-رفتار یک فرد باعث می شود که نیت او را زیر سوال ببریم.
اگرچه ما تمایل داریم خود را بر اساس نیات خود قضاوت کنیم، اما دیگران را بر اساس تأثیر آنها قضاوت می کنیم. به عنوان مثال، من خودم را به عنوان شخص محترم قضاوت می کنم، حتی زمانی که به جلسات دیر می رسم، زیرا قصد دارم سر وقت حاضر شوم. من قضاوت می کنم که دیگران وقتی دیر به جلسات می آیند بی احترامی می کنند زیرا دیرکرد آنها دستور کار را مختل می کند.
3-ما در نگاه اول متوجه رفتارهایی می شویم که از باورهای قبلی ما حمایت می کند.
همانطور که در نردبان استنتاج کلاسیک کریس آرگریس نشان داده شده است، باورهای ما بر آنچه متوجه میشویم تأثیر میگذارند - و به طور گسترده، بر آنچه که متوجه نمیشویم. به عنوان مثال، اگر فکر کنیم فردی غیرقابل اعتماد است، به احتمال زیاد متوجه نمونه هایی از غیرقابل اعتماد بودن می شویم و نمونه هایی از قابلیت اطمینان را از دست می دهیم. در نتیجه، باورهای ما به طور فزایندهای ریشهدار میشوند و زیر سوال بردن آن برای ما سختتر میشود.
4-ما مستعد سوگیری تایید هستیم.ما تمایل داریم مشاهدات جدید را به گونه ای تفسیر کنیم که باورهای موجود ما را تأیید کند. برای استناد به مثال قبلی، نه تنها احتمال بیشتری وجود دارد که نمونه هایی از غیرقابل اعتماد بودن را مشاهده کنیم. ما به احتمال زیاد هر چیزی را که به عنوان شواهد غیرقابل اعتماد می بینیم تفسیر می کنیم. سوگیری تایید فقط باورهای قبلی ما را تقویت می کند.
کشف و جایگزینی باورهای غیر مفید
به عنوان یک کوچ-رهبر(رهبر در نقش کوچ)، وقتی متوجه میشوید که باوری را اتخاذ میکنید که برای مایندست کوچینگ مناسب نیست، اولین چالش شما این است که آن باور را با باوری جایگزین کنید که از گفت وگوی کوچینگی پشتیبانی کند. به عنوان مثال، باورهای مفید ذکر شده در بالا می توانند جایگزین باورهای غیر مفیدی مانند:
• آنچه که می بینی همانست که بدست می آوری.
• برخی از مردم اهمیتی نمی دهند.
• مردم با انجام کمترین حد ممکن کنار خواهند آمد.
• تجربه من معتبرتر از تجربه شماست.
• یک راه درست برای انجام بیشتر کارها وجود دارد.
• مردم معمولاً فقط آنچه را که به آنها گفته می شود انجام می دهند.
اگر متوجه شدید که برای اتخاذ یک مایندست کوچینگ با یک کارمند مشکل دارید، این نکات را برای تغییر باورهای خود امتحان کنید:
• باورهای دیگران را به عنوان فرضیه هایی در نظر بگیرید که سزاوار آزمایش هستند. به فرد فرصتی برای نشان دادن تأثیر و قصد مثبت بدهید.
• به یاد داشته باشید که نیت اغلب برابر با تأثیر نیست. برای اتخاذ یک مایندست کوچینگ، سعی کنید اهداف کارمند را کشف کنید.
• فرضیات خود را با جست و جوی فعال اطلاعات پایه گذاری کنید.
• به دنبال مشاهدات و تفسیرهای بی طرفانه و خارجی از هر موقعیت خاص باشید.
• یک باور جدید را با رفتاری که گویی واقعاً به آن باور دارید امتحان کنید و متوجه تأثیر آن شوید.
به عنوان یک کوچ-رهبر(رهبر در نقش کوچ)، این مسئولیت شماست که باورهای غیرمفید را شناسایی کنید و زیر سوال ببرید و به باورهای مفید تبدیل کنید. با انجام این کار، ممکن است متوجه شوید که اعضای تیمی که زمانی غیرقابل کوچ شدن در نظر گرفته می شدند، بسیار توانایی یادگیری، رشد و موفقیت دارند.
راضیه محمدی.مایندست کوچ
e-mail:mohammadyrazi@gmail.com
whatsapp:09133057977
instagram:@razi.mohammadi.coach
برای رزرو جلسات کوچ از طریق واتساپ یا ارسال ایمیل اقدام کنید.