وقت شناسی فقط به سر ساعت جایی رسیدن نیست. تو دنیای امروز و ترافیک و شلوغی و هزار دردسر، شخصا یه بازه نیم ساعته رو برای آدمها برای تاخیر در نظر میگیرم.
اونچه به عنوان وقت شناسی کمتر بهش توجه شده، «وقت مطلوب» کار یا چیزیه.
یعنی بشناسیم الان وقت فلان کار یا فلان مورده، که درک و بلوغ بالایی میخواد. مثلا شرکت مارکتینگی که بچههای استارتآپی رو در روز دمودی و قبل از ارائه میخواد پرزنت کنه، وقتشناس نیست.
مورد بعدی فاکتور «اهمیت» یا «اولویت» هست. مثلا کسی که ترجیح میده بخوابه و سر قرارش با شما دیرتر میرسه مسلما اهمیت و اولویت خواب براش بیشتره (که این الزاما چیز بدی نیست). یا مثلا کسی که مسیر خونهش تا قرار با شما ۳ ساعته و زودتر هم میرسه واضحا این قرار براش اهمیت داره.
این وسط با یه عده عزیز اکوسیستمی (نه الزاما) هم روبرو میشید که نه تنها سر وعدهها و قرارهاشون با شما نمیمونند، در موردش به شما دروغ میگن و سعی میکنند اولویتهاشون رو پنهان کنند، و در نهایت شما در شبکههای اجتماعی میبینید که مشغول سلفی گرفتن یا کامنت بازی هستند (که این هم الزاما بد نیست)
در نهایت جمع بندیش اینه که «وقت شناسی» رو در روراستی در مورد زمانبندی ببینیم و بسنجیم. اگر قرار نیست کسی رو ببینیم یا پروژهای رو انجام بدیم، رو راست مطرح کنیم و به وقت هر دو طرف جریان احترام بگذاریم.