از ابتدای امسال به مصاحبهی موقعیت شغلی دواپس یا SRE چندین شرکت متنوع بزرگ و کوچک رفتم و به چند موضوع رسیدم. تصمیم گرفتم تا دیر نشده و تب جا به جایی داغه و در فصل نقل و انتقالات هستیم ، این تجربیات خودم رو مکتوب کنم تا شاید به درد کسی بخوره و البته برای خودم هم به یادگار بماند.
در اینکه وضعیت کلی کشور تعریفی نداره شکی نیست. برای کسانی مثل من که شرایط مهاجرت را نداریم هم چاره ای نیست و باید در این شرایط مثل مار زیرک و انعطاف پذیر باشیم.
به نظرم تقسیم بندی شرکت ها به دولتی و خصوصی ، برایم تقسیم بندی کاربردی ای نبود. چیزی که متوجه شدم و در این مدت پی بردم اینه که باید ببینیم مشتری عمدهی شرکت چه کسانی هستند. آیا شرکت b2b/b2g است یا b2c . یک نام گذاری جالبی که به ذهنم رسیده براشون اینه: شرکت آیا مردم پرست عه یا رابطه پرست! ویژگی های این دو دسته از شرکت ها فارغ از خصوصی/خصولتی/دولتی بودن ، از زاویه دید بنده ، اینهاست:

شرکت های مردم پرست: فشار کاری در این شرکت ها بیشتره و عمدهی وقتتون در شرکت به بررسی مشکلات پیچیده و سنگین مشغول هستید. معمولا همیشه بیشتر از ظرفیت تیم کار وجود داره و اگر نبود استخدام نمی شدید. تکنولوژی ها در سطح بالاتری قرار داره (ولی در عین حال حتما چند تا سرویس legacy هست که باید نگهداری بشوند). جنس مسائل از نوع کاهش فروش و ترافیک هست و سوددهی شرکت بسیار مهمه. تیم بازاریابی موتور پیشرانهی شرکت هست و به خیلی از تصمیمات محصولی جهت میده.

شرکت های رابطه پرست: نیرو ها فقط در زمان های نزدیک ددلاین پروژه فشار کاری زیادی را تحمل میکنند و در خارج از این زمان فشار کاری بسیار کمتره. چالش های این شرکت ها بیشتر از نوع تعامل با کارفرما و قدرت چانه زنی و فضای اعتماد این وسط میاد. تکنولوژی ها می تونه سطح بالایی داشته باشه (اگر درخواست های عجیب و غریب و دخالت های بیجای کارفرما نباشه!) ولی معمولا برای آپدیت نگهداشتن تعهدی نیست و پس از یه مدت قدیمی میشه. جنس مسائل از نوع مدیریت ذینفعان و سر و کله زدن با کارفرماست و بیشترین کلمه ای که ممکنه بشنوید اسم پروژه ها و کارفرما هاست. تیم محصول و پشتیبانی فنی موتور پیشرانهی این شرکت هاست.
دانستن این دستهبندی چه فایده ای داره؟ وقتی می خواهید رزومه تون رو ارسال و یا آفر هارو بررسی کنید ، اولویت محیط کاری تون و اینکه در چه نوع شرکت هایی علاقهمندید کار کنید اهمیت زیادی داره.
گستردگی و چندرنگی شاید یکی از مسائل و خاصیت های اصلی مسیر شغلی دواپس هست. به دو دلیل افرادی که در موقعیت های شغلی ادمین سیستمی / دواپس / SRE هستند به سمت گستردگی بیشتر سوق داده میشوند:
۱- ابزار های فرایند دواپس بسیار متعدد و متنوع است و برای پیشبرد حرفه ای کار ها عمدتا از چندین ابزار استفاده میکنیم.
۲- ذاتا فرد دواپس کار موفق بیکار است یعنی فرایند تمیز و خوبی را چیده که به درستی کار میکند پس وقت خالی دارد. در کنار این فضا ، نیازمندی و کار های شرکت آرام آرام به سمتی پیش میرود که حوزهی مسئولیت گسترده تر و کار های بیشتری به پوزیشن دواپس داده شود.

در این شرایط اگر فشار کاری بالایی داشته باشید و به هر دلیلی فرصت عمیق شدن در حداقل یک حوزه را نداشته باشید قطعا متضرر خواهید شد. متوجه شدم که برند شدن در یک حوزهی خاص بسیار اهمیت دارد. مثلا بگویند که فلانی استاد لینوکس و امنیت است یا بهمانی سلطان کلود استورج است. باید به همچین عناوینی معروف شویم.
البته در موقعیت شغلی دواپس ، اتفاقا گستردگی نسبت به سایر موقعیت های شغلی اهمیت بالایی دارد ولی در عین حال و به همان اندازه ، عمیق شدن در یک یا دو حوزه تخصصی بسیار مهم است.
به مد و هایپ جامعه تکنولوژی توجه کنید. از چه نظر؟ بگذارید چند مثال بزنم.
راهکار های cloud: در یک زمانی کوتاه کلی بحث و گفتگو در موردش میشد و تعداد زیادی شرکت در این حوزه تشکیل شدند ولی چیزی که امروزه می بینیم استفاده از این سرویس ها به آرامی زیاد میشود و به سرعت فراگیر نشد.
کوبرنتیز و دنیای کانتینر ها: هایپ بسیار شدیدی داشتند و برای مدت کوتاهی مقاومت وجود داشت ولی به کمک Docker اعتماد به کوبرنتیز در بین شرکت ها ایجاد و در مدت کوتاهی فراگیر شد.
هوش مصنوعی: امروزه در موردش هر جایی که ببینید صحبت میشه و دنیارو متاثر کرده. به نظرم در مدت کوتاهی مثلا ۵ سال سبک تولید نرمافزار و خدمات دهی به کاربران تغییر کنه و مبتنی بر هوش مصنوعی بشه و در این صورت در تمامی فراگیر خواهد شد. ابزار های MCP مثلا Docker MCP یا Atlassian Jira MCP تلاش هایی در همین زمینهی فراگیری هوش مصنوعی است.

برای اینکه از بازار کار عقب نیوفتیم باید حواسمان به تکنولوژی های جدید باشد. امروز که باهاتون صحبت میکنم، پای ثابت مصاحبه های دواپس / SRE شرکت ها - حدود ۷۰ درصد فرض کنیم - Kubernetes و Ansible است و در رتبه های بعدی Gitlab CI و ELK stack قرار دارند. یادم هست که قبلا این تکنولوژی ها به این شکل متداول نبود ولی الآن نیازمندی شرکت ها و بازار کار شدند. همین داستان برای هوش مصنوعی با شدت و قدرت بیشتری در حال وقوع است.
پسنوشت۱: کتاب وسعت یا عمق (متنی و صوتی) خیلی جالب بود. قبلا کتاب صوتی اش رو گوش دادم. خیلی علمی به موضوع گستردگی یا عمق پرداخته پیشنهاد میکنم مطالعه اش کنید.
پسنوشت۲: عنوان نوشته رو طوری نوشتم که کلیک بخوره و متن نوشته رو هم طوری نوشتم که توی ذوق بخوره و عکس هارو هم طوری انتخاب کردم که درگیر خنده های عصبی بشیم. دیگه به بزرگی خودتون ببخشید.