این محتوا در مورد فوتبال نیست اما بازی فوتبال تیم رئال مادرید و لیورپول و اتفاقی که برای محمد صلاح افتاد، باعث شد فکرم به موضوعی که در ادامه میخونید مشغول بشه.
این محتوا در مورد یک تراژدی عجیب و غریبه که زندگی من و تو هم با اون بیگانه نیست.
محمد صلاح، بازیکن مصری تیم لیورپول انگلیس، توی دو سه سال گذشته برای طرفداران فوتبال به چهرهای شناخته شده تبدیل شده. بازیکنی که در کشور نهچندان فوتبالی مصر رشد کرد، و خیلی زود بعد از کشورهای سوییس و ایتالیا، تونست به انگلیس بره و در یکی از بزرگترین باشگاههای فوتبال دنیا، یعنی لیورپول بازی کنه.
محمد صلاح، درست در زمانی که همهی نگاهها به بازیکنان اروپایی بود رشد کرد و خیلی خوب تونست با تکنیک خیره کننده خودش، دل هواداران فوتبال رو به دست بیاره.
علاوه بر موفقیتهای خوبی که محمد صلاح تونست با تیم باشگاهی لیورپول بدست بیاره، برای کشورش هم تاریخساز شد. این بازیکن با بازی خوبی که در تیم ملی مصر داشت، و گل دقیقه ۹۵ خودش در بازیهای مقدماتی جام جهانی، باعث شد تیم ملی مصر بعد از ۲۸ سال بتونه به جام جهانی صعود کنه.
اما این محتوا در مورد محمد صلاح نیست. در رابطه با فوتبال هم نیست. در رابطه با اتفاقیه که دیشب توی بازی رئال مادرید و لیورپول افتاد.
جریان از اونجا شروع شد که محمد صلاح با درخشش خودش در تیم لیورپول، تونست بعد از مدتها در جام باشگاهی اروپا به فینال برسه. فینالی که یک طرف اون حریف پر قدرت و پر ستارهای به نام رئال مادرید وجود داشت. از همون زمانی که لیورپول به فینال راه پیدا کرد، طرفداران فوتبال لحظهشماری میکردند تا بتونند تقابل این دو تیم قدرتمند، و به خصوص تقابل محمد صلاح و کریستیانو رونالدو رو ببینند. هر دو بازیکن تکنیک منحصر به فردی داشتند و این رویارویی میتونست طرفداران فوتبال رو حسابی به وجد بیاره.
از طرفی محمد صلاح در چند مصاحبه اخیر به شدت اشتیاق خودش رو برای بازی در این فینال نشون داده بود. لحظهای که تا همین چند وقت پیش، برای محمد صلاح رویایی بیش نبود. این اتفاق زمانی حساستر میشد که این بازی میتونست محمد صلاح رو دقیقا قبل از شروع جام جهانی به یک فوقستاره تبدیل کنه و احتمالا محمد صلاح هم چیزی رو جز این نمیخواست.
دیشب به دلیل جذابیت بالایی که این فوتبال داشت، منم کار و بار رو تعطیل کردم و با یه پفک و چیپس و کمی تخمه نشستم تا از دیدن این فوتبال لذت ببرم.
بازی تا دقیقه ۳۰ در اختیار لیورپول بود و محمد صلاح هم به خوبی تکنیک و چابکی خودش رو به رخ میکشید. اما در دقیقه ۳۰، عجیبترین تراژدی برای محمد صلاح رخ داد :)
سرخیو راموس (بازیکن رئال مادرید)، با خطایی که روی صلاح انجام داد، باعث شد محمد صلاح در عین ناباوری از ناحیه کتف مصدوم بشه. اشکهای شدید محمد صلاح، قطعا که به خاطر درد شدیدی که میکشید نبود، محمد صلاح حتی تصور هم نمیکرد که درست در همون لحظهای که هم خودش و هم طرفداران فوتبال در دنیا انتظار درخشیدنش رو داشتند مصدوم بشه و بازی رو از دست بده.
رفتن محمد صلاح، پاشنه آشیل تیم لیورپول بود. لیورپول بازی دیشب رو با نتیجه ۳ بر ۱ باخت و با اشتباهات زیادی که دروازهبان نشون میداد، شانس هم اورد که بیشتر گل نخورد. به این ترتیب رئال مادرید قهرمان لیگ اروپا شد و لیورپول و صلاح در عین ناباوری حذف شدند.
این تراژدی از جایی عجیبتر شد که امروز در اخبار میخوندم که محمد صلاح به احتمال بسیار زیاد جام جهانی رو هم به دلیل مصدومیت از دست داد!
از همون دیشب فکرم به این موضوع مشغول شد. این نقطه، دقیقا همون جای تعریف نشده از زندگیه. جایی که نه من ازش خبر دارم، نه تو و نه هیچ کس دیگهای.
یادمه حدود دو سال پیش، داشتم روی کمپین بزرگی به نام «مهمه» کار میکردم. ایده این کمپین، از حادثه تلخ فرو ریختن ساختمان پلاسکو شروع شد. از اونجایی که ما قبلا چندتا کمپین خوب و بزرگ کشوری اجرا کرده بودیم، تصمیم گرفتیم با ایدهای که قرار بود کمپین «مهمه» داشته باشه، جریان فرهنگی-اجتماعی خوبی رو در فضای مجازی ایجاد کنیم. با توجه به اینکه من و تیمم نمیخواستیم زمان زیادی از حادثه پلاسکو بگذره، سریعا دست به کار شدیم و به با روزی ۱۵-۱۴ ساعت روی ایده این کمپین کار کردیم. این کمپین قرار بود یه سایت خیلی خوب هم داشته باشه که ایده کمپین در اون اجرا بشه. بنابراین ما یک ماه به صورت فشرده طراحی و برنامه نویسی اون سایت رو در دستور کار قرار دادیم و نهایتا تونستیم با چندین هزار خط کد، اون چیزی که مدنظرمون بود رو برای کمپین طراحی کنیم.
درست یک روز قبل از اینکه کمپین رو معرفی کنیم، با اشتباهی که من انجام دادم، بخش زیادی از اطلاعات (حدودا ۹۰ درصد) از بین رفت و به این ترتیب شوک بزرگی به من و تیم وارد شد.
بعد از دو سه روز کلنجار رفتن با خودمون، تصمیم گرفتیم دوباره کار طراحی و برنامه نویسی رو شروع کنیم. در طول بازطراحی پروژه، رفته رفته ایده تکمیلتر شد. این موضوع باعث شد ایده استارت آپ مهمه شکل بگیره. این بار ما خودمون بودیم که کمپین رو اجرا نکردیم چون تونستیم ایده رو تکمیلتر کنیم و اهداف بزرگتری رو برای اون در نظر بگیریم! :)
من میدونم که این موضوع برای شما و هر کس دیگهای هم وجود داره. با کمی فکر کردن پیرامون این موضوع، میتونید مثالهای مشابهی رو از بطن زندگی خودتون بیرون بکشید.
در رابطه با اینکه منشا این اتفاقات غیرمنتظره کجاست، چیزی نمیدونم. اما میدونم که اگر اراده و پشتکار وجود داشته باشه، بلند شدن پعد از هر بار زمین خوردن، از ما چیزی میسازه که خودمون هم متحیر میمونیم. اما برعکس اگر اراده و پشتکاری وجود نداشته باشه، احتمالا زمین خوردنمون به ما یاد خواهد داد که ما چیزی جز سرنوشت نیستیم!
نوشته اصلی: وبلاگ مهمه
نظر شما چیه؟ :)