Mohsen H
Mohsen H
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

اکتشاف مقدس خانم همکار

سایه‌نشین اتاق بی‌پنجره ما توی روزنامه، عادت غریبی داشت. عاشق ترکیب لواشک و چای بود و این علاقه‌اش را به شیوه یک ایدئولوژی مقدس به همه توصیه می‌کرد. پیامبری بود که ترکیب لواشک و چای معجزه‌اش بود برای جذب پیرو؛ همان چیزی که امروزی‌ها به آن فالوور می‌گویند.

خانم همکار وقتی ظرف لواشک‌های لقمه‌ای‌اش را به کسی تعارف می‌کرد، به شیوه پرستاران مراکز درمانی بیماران روانی، می‌ایستاد تا مطمئن شود لواشک را زیر زبان یا گوشه لپ‌ات پنهان نکرده‌ای. آنقدر معطل می‌ماند که دست کم یک قلپ چای روی لواشک بریزی تا خیالش راحت شود.

این ترکیب من درآوردی به امضای خانم همکار تبدیل شده بود. روزها مثل کیمیاگران زبده که یک قدم مانده به کشف اکسیرند، لواشک‌های مختلف را با چای می‌آمیخت تا طعم طلایی را پیدا کند. یک روز لواشک آلو و فردا هلو و زردآلو.

به عنوان کسی که بیش از یک سال، بی‌پنجره با او نشست و برخاست داشتم، یقین دارم که در اعماق ذائقه‌اش، خودش هم دل خوشی از ترکیب طلایی نداشت. او فقط می‌خواست دیگران با ماجراجویی ساده‌اش همراه شوند. وگرنه هرجا که می‌نشست از این ترکیب راز آلود حرف نمی‌زد و تلاش نمی‌کرد خودش را در لواشک و چای خلاصه کند.

لواشک و چایخانم همکارروزنامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید