ویرگول
ورودثبت نام
محمد حمزه نژاد
محمد حمزه نژاد
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

تا می تونید آینه دیگران باشید

چند سالی هست که یک دیدگاه در جامعه راه افتاده که بدن هر کس مربوط به خودش هست و بدن خودتون را دوست داشته باشید اگر چاق هستین همین خوب هست و بپذیرید و ازش لذت ببرید .

اما من می خوام به عنوان کسی که دو دوره بالای ۳۰ کیلو اضافه وزن داشتم بگم این دیدگاه ۱۰۰ درصد اشتباه هست هر چیزی که به سلامتی صدمه بزنه بد هست چه چاقی باشه چه ورزش و چه هر چیز دیگه .

داخل عکس هایی که در تبلیغات دوست داشتن وزن می بینیم یک فرد چاق را خوشحال نشون میدن اما واقعیت این طور نیست واقعیت این هست که افراد چاق برای قدم زدن مشکل دارن برای راه رفتن مشکل دارن حتی موقع پوشیدن کفش هم مشکل دارن و هر کاری که نیاز به خم شدن داشته باشه یک فعالیت وحشت ناک هست.

من هم یکی از این افراد بودم اولین باری که چاق شدنم شروع شد ۱۷ سالم بود با قد ۱۷۰ ، ۶۵ کیلو وزن داشتم زمانی بود که به بهانه کنکور ورزش کیوکوشین را رها کردم به مرور وزنم رفت بالا سال بعد که رفتم دانشگاه ۷۵ کیلو بودم و زمانی که دانشگاه تمام شد ۸۸ کیلو بعدش چون سر بازی نداشتم رفتم دنبال کار و یک کار پیدا کردم و آزمون ارشد دادم و قبول شدم اونزمان ۹۸ کیلو بودم یعنی بعد از ۵ ، ۶ سال بالای ۳۰ کیلو وزنم اضافه شده بود.

زمان ارشد یک دوست داشتم که فیتنس کار بود و مدیریت ورزشی می خوند مربی بود و معلم ورزش اولین کسی بود که تو چشمام نگاه کرد و گفت از این شکم گنده خجالت نمی کشی اولش شکه شدم اما چون دوستم بود باهاش کنار اومدم و بهونه آوردم اما اون بی خیال نشد و هر بار بهش زنگ میزدم چاقی منو به من گوش زد می کرد.

علی (همین دوست ورزشکارم) منو مسخره نمی کرد فقط هربار این واقعیت تلخو یادم مینداخت و من چون فشار زیاد نبود زیاد توجه نمی کردم تا این که یک دوست مجازی که دانشجوی روانشناسی بود اون هم چاقی منو تاکید کرد و یادم انداخت .

اینجا بود که به خودم اومدم و برای اولین بار از مادرم پرسیدم که مامان من خیلی چاقم و مادرم گفت آره ، گفتم چرا به من نگفتی گفت ترسیدم ناراحت بشی ولی از چاقیت ناراحت بودم .

این سوالو از دوستای نزدیکم هم پرسیدم کسایی که شوخی های وحشت ناکی با هم داریم و فکر میکردم که اصلا رودروایسی با هم نداریم و اونها هم همین جواب را دادن اینجا بود که به علی زنگ زدم و ازش اون برنامه ورزشی و از دکتر آشناش برنامه غذای گرفتم .

بعد از گذشتریک سال من وزنم شد ۷۴ کیلو و همچی خوب بود که دوباره دانشگاه قبول شدم یک سال اول داخل خونه وزنم را کنترل کردم و یکی در میون باشگاه میرفتم تا این که کرنا اومد و یک بهونه شد برای بی خیال شدن ورزش .

این سری بعد از دوسال شدم ۹۱ کیلو و لباسهایی که زمان لاغری خریده بودم همه تنگ شدن اینجا بود که خودم به خودم یاد آور شدم که سلامتی مهم هست و نباید اجازه بدم بیشتر از این چاق بشم و باید دوباره لاغر بشم .

اما چنتا در خواست دارم :

  1. اگر یکی از دوستان رفقا یا آشناهتون که برای شما مهمه و یک رفتار اشتباه داره حتما بهش بگین و از این که ناراحت بشه نترسین چون یک وقت هایی باید این رفتار ناسالم را گوش زد کنین .
  2. اگر رفتار ناسالم یک نفر را گوشزد می کنید حتما راه کار را هم بهش بدین یا به کسی که راهکار را بلده معرفیش کنید.
  3. ۳. اگر یکی از عزیزانتون یکی از رفتار های ناشایست شما را گفت ناراحت نشید و ببینید چقدر درست میگه و دنبال اصلاحش باشید چون دوستان ما آینه ما هستن .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید