از بچگی مش۶ور بودم به بی دقتی و کم دقتی چه داخل خانواده چه مدرسه چه جمع دوستان.هیچ وقت دقت بالای نداشتم و همه کار هام را با عجله و بدون دقت انجام میدادم.
اولین شغل من شد بازرسی کنترل کیفیت کالا روز های اول از کارم می ترسیدم چون فکر می کردم یک آدم بیدقت چطور می تونه یک بازرس خوب باشه شغلی که نیاز مند دقت و حواس جمعی کامل هست.
کمکم شروع کردم به بالا بردن دانشم داخل کار و استفاده از تجربه بازرسهای با سابقه و هر نکته ای را به خاطر می سپوردم که مبادا بی دقتیم باعث خراب شدنم در کار بشه .
ترس از بی دقتی مانع من نشد شد ییک نیروی مهرکه که هیچ وقت مغرور نشم و دنبال استفاده از تجربه دیگران باشم و سطح دانش خودم را بالا ببرم .
بعد از یک سال کار یک کارخانه بازرس بودم با چند نفر از بازرس های دیگه مطمعن بودیم که این شرکت از مواد با کیفیت پاین استفاده می کنه اما نمی تونستیم ثابت کنیم همچی نرمال و خوب بود و هیچ مشکلی در کار وجود نداشت . تصمیم گرفتم که راز این کارخونه رو پیدا کنم چند روز رفتارشون را زیر نظر گرفته بودم اما یک روز با بررسی دستگاه دوزینگ متر و فرمول موازنه انرژی متوجه شدم که کجا از مواد ضایعات استفاده می کنن.
جایی بود که جلو چشم ما بود اما ما نمی دیدیم و بزای پیدا کردنش دقت زیاد می خواست و این بار من کم دقت بودم که مچ این کارخانه را گرفتم و خیلی راحت زمانی که به همکارام توضیح دادم همه متعجب مونده بودن .
اینجا بود که متوجه شدم نکته سنجی و دقت اکتسابی هست نه ذاتی منی که بی دقت ترین بودن با بالا بردن مهارت هام تونستم نکته ای را ببینم که همکارهای با تجربه تر من هم ندیده بودن.