دوکلمه ی پیشرفت یا توسعه از جمله کلماتی هستند که در جاهای مختلف به شکل مترادف به کار برده میشوند. اما هر کلمهای ماهیت و مفهوم منحصربهفرد خود را دارد، درحالیکه اگر ما بتوانیم تفاوت آنها را بدانیم شاید زندگی و محیط اطراف را بهتر درک و ارزیابی کنیم. کلمة پیشرفت را میتوان به یک شاخص عددی نسبت دارد. برای مثال اگر حقوق من 4.5 میلیون است و ماه بعدی به 6 میلیون برسد، میتوانم بگویم که من درآمدم پیشرفت کرده و یا اگر مهارت من در تایپ 10 انگشتی 45 کلمه در دقیقه است و به 60 کلمه در دقیقه برسد میتوانم بگوییم که من در تایپ 10 انگشتی پیشرفت کردم که میشود این پیشرفت را در قالب یک نمودار توصیف کرد.
پس پیشرفت را میتوان بهصورت یک شاخص عددی نشان داد. مثلاً در مثال اول که مربوط به حقوق ماهیانه بود، میزان پیشرفت 1.5 میلیون بود.
و اما اگر بخواهیم بهصورت عمیق به معنی کلمة توسعه نگاه کنیم، توسعه به معنای پیشرفت همهجانبه است. یعنی برای یک انسان زمانی توسعه حاصل میشود که به ابعاد مختلف زندگی خود پرداخته باشد. برای درک بهتر میخواهم چندین مثال را با هم بررسی کنیم. اولین مثال برای یک دانشجوی رشتة مهندسی است. این دانشجو اگر در درسهای دانشگاه خود نمرات خوبی را کسب کند. این دانشجو از لحاظ معدل پیشرفت میکند ولی توسعه زمانی اتفاق میافتد که این دانشجو بتواند در کنار نمرات خوبی که دست آورده در زمینههای مختلف مانند: نرمافزار مهندسی، ارتباط دروس خود با صنعت، زبان انگلیسی، دید اقتصادی، مهارتهای ارتباطی، مهارت ارائة مطلب، مهارت حل مسئله و ... پیشرفت کند که مجموع این پیشرفتها باعث بهوجودآمدن یک دانشجوی مهندسی توسعهیافته میشود.
پس توسعه را نمیشود بهصورت شاخص عددی بیان کرد چون از پارامترهای مختلف که هرکدام از یک جنس هستند، تعریف شده است.
بعد از اینکه به شناخت نسبی از تعریف دوکلمه ی توسعه و پیشرفت رسیدیم، میخواهیم با هم بررسی کنیم چطور میشود آنها را در زندگی بکار بگیریم و یک برنامهای برای پیشرفت و توسعة خود بنویسیم.
برای مثال در یک برنامة دوماهه ی ورزشی اگر فقط تمرین تقویت بازو را انجام دهیم، بعد از مدتی متوجه خواهیم شد که بدن ما از لحاظ قدرت در قسمت بازوها پیشرفت کرده ولی چون برنامة ورزشی ما فقط شامل بازوها بوده، بقیه قسمتهای بدن ما پیشرفت نکرده و در واقع بدن ما توسعه پیدا نکرده که میشود به این موضوع پی برد با اینکه ما پیشرفت کرده بودیم ولی چون پیشرفت ما همهجانبه نبوده باعث عدم تعادل در قدرت بدنی ما شده است. یک برنامة ورزشی خوب، برنامه این است که شامل تمامی اندامهای عضلانی ما میشود که باعث توسعة بدن، سلامتی و داشتن یک اندام متناسب و متعادل است.
در زندگی هم به این صورت است که اگر بخواهیم یک فرد توسعهیافته بشویم باید بهتمامی ابعاد زندگی خود دقت داشته باشیم، چون هر جزء از زندگی ما، نقش حیاتی خودش را ایفا میکند. برای مثال یک آدمی که از لحاظ مالی پیشرفت کرده باشد اما اخلاق نداشته باشد کمتر کسی شاید حاضر باشد زندگی با همچنین فردی را در بلندمدت تحمل کند و برعکس این قضیه هم شاید صادق باشد که آدمی که اخلاق خوبی داشته باشد ولی آدم بی لیاقتی باشد بهاحتمال زیاد نتواند یک زندگی خوبی را برای خانواده خود فراهم کند.
در واقع توسعه مثل ماشینی میماند که هر چرخی از آن شامل پیشرفت در یک زمینهای است و یک ماشین زمانی میتواند بهخوبی حرکت کند که تمامی چرخها را داشته باشد و هرچقدر که چرخهای خوبی باشند احتمال پنچر شدن ما کاهش پیدا میکند.
اما در پایان میخواهیم به این موضوع هم اشاره کنیم که مبحث توسعه در زندگی یا کسبوکار و ... هرچقدر هم که درست باشد، شرط لازم است و کافی نیست. مانند ماشین سالمی و عالی میماند، اگر رانندة خوبی نداشته باشد و یا مسیر حرکت را اشتباه انتخاب کرده باشد بعید است که بتواند به مقصد موردنظر برسد .
دوست دارم آخرین جملة متن این باشد که:
توسعه یک پازلی است که تکه، تکههای آن پازل پیشرفتهای ما هستند که وقتی کنار هم قرار میگیرند، یک توسعه را خلق میکنند.
لازم دانستم که این نکته را بگم که اولین جرقة این موضوع برای من در سایت متمم متعلق به آقای محمدرضا شعبانعلی است اتفاق افتاد و سعی کردم که به آن مقالهها از نگاه وسیعتری نگاه کنم و از نگاه شخصی خودم این موضوع را بررسی کنم، پس مطمئن نگاه هر انسانی خطاهای خودش را دارد و حتماً با نظر شما دوستان عزیز میشود این مقاله را از نظرهای مختلف بررسی و توسعه داد.
با تشکر
سید محمد محمدیان اصل علوی
آموزش های کاربردی که می دهم :