اگه مثل من تو یه دورهای توی قلمچی بوده باشین حتما یه دفتر برنامه ریزی آبی رنگ داشتین که برنامه ریزی به سبک قلمچی بود.
توی دفتر برنامه ریزی یه مطلبی بود درباره سیستم فعالکننده مشبک (Reticular activating system) که به اختصارRAS گفته میشه. حالا این RAS چی هست و چه تاثیری رو زندگی ما داره.
تعریفی که تو ویکیپدیا شده :
قسمتی از دستگاه عصبی مرکزی است که ساختمانی پراکنده و شبکه مانند دارد که از رشتههای ریز با تعداد فراوانی هسته تشکیل یافتهاست.
حالا خودمونیش چی میشه ؟
گفته میشه در هر ثانیه میلیون ها (به طور تقریبی ۴ میلیون ) ورودی به مغز ما وارد میشه و اگر ضمیر خودآگاه بخواد به این همه ورودی توجه کنه که امکان پذیر نیست و منفجر میشه.. بخاطر همین ذهن ما (ضمیر ناخودآگاه) یا این سیستم میگه این همه رو نبین و اونایی که برای شما مهم هستن رو ببین. RAS یه قسمتی شبکهای مانند توی مغزه که ورودی ها (بینایی ، چشایی و ..) رو فیلتر میکنه. وظیفه RAS مغز فیلتر کردن اطلاعات خاص از بین اطلاعاتی که به ما میرسن. اطلاعاتی که اکثر اوقات به اونا فکر می کنیم.
مثال معروفش خرید ماشینه. تا حالا شده یه ماشین خاص بخرین (پراید بژ J) بعد که میرین تو شهر یهو میبینین عه چقد اون ماشین خاص زیاد شده! در صورتی که قبلا اینطوری نبود.
یه مدل گوشی جدید خریدین بعد می بینین که دیگران هم گوشی شما رو دارن.
یه کفش میخرین بعدش وقتی بیرون میرین دائما کفش هایی از نوع و رنگ کفش خودتون رو می بینید.
در مورد دولوپرها میشه به یادگیری یه زبان ،ابزار یا تکنولوژی جدید اشاره کرد. مثلا من خودم تازه که میخوام برم سراغ فلاتر، هرجا میرم کلی پست و مطلب تو شبکه های اجتماعی و جاهای دیگه درباره فلاتر و مزایا و ... به چشمم میاد. در صورتی که اینا قبلا هم بود و صرفا شبکه های اجتماعی بهم پیشنهاد ندادن. اما الان RAS توی مغزم توجه بیشتری به این کلمه داره.
این سیستم رو مثل یک توری در نظر بگیرین که یکسری چیزها از اون رد میشه و یکسری چیزها رد نمیشن.
یا مثل تنظیم کردن بادبان های کشتی در نظر بگیرین که از بین چندین جهت و مسیر وزیدن باد، حرکت کشتی رو به سمت مسیر و هدفی که شما می خواین هدایت میکنن.
حالا باهاش میشه چیکار کرد یا چطوری کنترلش کنیم :
اگر فکر کنین که همه چیز در دنیا بده و یا آدم بدشانسی هستین، سیستم فعال کننده مشبک (RAS) مشغول جمع آوری شواهدی از محیط مبتنی بر بدشانسی شما میشه و سپس اونا رو در اختیار رایانه ذهن شما قرار میده تا اون هم به روش خودش به شما ثابت کنه که حق با شماست و واقعا بدشانس هستین و دنیا بده.
اگر هدفهامون رو تو ذهن مرور کنیم و به طور مداوم به اون توجه داشته باشیم، در واقع اولویت ها رو برای مغزمون تعیین کردیم و به ذهنمون گفتیم که از این به بعد به چه چیزی توجه کنه و اطلاعات رو جطوری پالایش و تصویر کنه. پس به صورت خلاصه :
۱- اهداف و آرزوهای خودتون رو تصور کنین و بعد روی کاغذ بیارین . هر چقدر واضح تر، ملموس تر بهتر ترجیحا با زمان.
۲- اون ها رو در معرض دیدتون قرار بدید.
۳- هر چند وقت یک بار به اهداف و آرزوهای خودتون فکر کنین. بذارین خودآگاه شما، ناخودآگاه شما رو تعلیم بده.
در آخر نمیگم که وضع موجود خیلی خوبه (مخصوصا تو ایران) و هر روز اخبار خوب و عالی میشنویم و خیلی شادو شنگولیم. اما بازم خیلی از فکرها و احوال و اخبار رو میتونیم فیلتر کنیم . حداقل کمی حالمون رو بهتر کنیم. مغز و ذهن ما این توانایی رو داره و به خوبی از عهدش برمیاد.