محمد حسینی
محمد حسینی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

توهم الگوهای موفقیت



در خلال جنگ جهانی دوم آمریکایی‌ها بمب‌افکن‌هاشون رو‌ که گلوله ضدهوایی می‌خورد بررسی و تصمیم‌ گرفتن نقاطی که بیشتر گلوله می‌خورن رو‌ مقاوم‌تر کنن و‌ زره پوششی نقاطی که کمتر گلوله نمی‌خورن ‌رو سبک‌تر کنن


اما نتیجه کاملاً برعکس شد و آمار سقوط‌ هواپیماهاشون بالا رفت. دلیل؟ چون اونها داشتن هواپیماهایی رو‌ بررسی‌ می‌کردن که موفق‌ به بازگشت شده بودن نه هواپیماهای سقوط کرده رو. در واقع این هواپیماها چون‌ گلوله به نقاط بخصوصی‌ نخورده بود باعث شده بود سقوط ‌نکنن و‌ اون نقاطی که گلوله خورده بود باعث ‌سقوط ‌نمی‌شد. از اون مقطع، روش‌شون‌ رو‌ تغییر دادن.


این پدیده مرتبط با یه نکته آماریه به اسم survivorship bias یا تعصب بقاء یا سوگیری براساس بقاء. از این‌ مفهوم در مورد مسائل زندگی هم استفاده می‌شه. مثلاً ما همیشه نمونه‌‌های موفق رو‌ می‌بینیم ‌مثل بیل گیتس‌ که ترک تحصیل کرده (حالا بماند که تحصیل در هاروارد رو‌ ول‌کرده، نه دبیرستان رو!) اما افراد خیلی بیشتری که ترک تحصیل کردن و به جایی نرسیدن رو‌ نمی‌بینیم چون کسی ‌زندگی ‌اونها رو ‌روایت نمی‌کنه.


وقتی می‌خوایم از افراد موفق الگو برداری کنیم، کندوکاو در مورد نقاط قوتی که دارن، مسیری که رفتن یا کارهایی که کردن (مخصوصاً ریسک‌هایی که پذیرفتن یا شانس‌هایی که آوردن) می‌تونه ما رو‌ گمراه کنه. افراد موفق بمب‌افکن‌هایی هستن که تونستن برگردن و‌ اگه از خوان‌های زیادی عبور کردن دلیلش گلوله‌هایی بوده که بهشون اصابت نکرده و مسیرهایی که نرفتن و‌ کارهایی که نکردن؛ نقاط ضعفی که گلوله نخورده.


گاهی‌ بد نیست برای موفقیت سراغ کسایی بریم که‌ موفق ‌نشدن: همکلاسی‌های قدیمی که توی‌ مقطعی از زندگی مسیرمون جدا شده

اونها هنوز تقریباً همون‌جایی هستن که شروع کردن. ببینیم چه نقاط ضعفی دارن که گلوله خورده، و‌ همچنین: چه نقاط قوتی دارن که باعث‌ موفقیت‌شون نشده.


البته موفقیت برای هر کس‌ می‌تونه معنی‌ متفا‌وتی داشته باشه: شهرت، محبوبیت، فالوور بالا، مفید بودن، درآمد ...


این متن از فرزاد مهرداد در لیکندین منتشر شده.


اینجا میتونین مطالب بیشتری بخونین
موفقیتالگوخطای شناختیتوهمجنگ جهانی
برنامه نویس اندروید و علاقه مند به تکنولوژی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید