شاید برای شما هم پیش آمده باشد که روزها یا بلکه هفته ها درگیر یک مفهوم برای ایده پردازی شده باشید؛ یا برای موضوعات جدید کاری که باید برایشان محتوا تولید کنید، هیچ ایده ای ندارید! مفهوم ایده پردازی اصولاً چیست؟
اصلاً ایده پردازی تبلیغاتی چیست و چطور منجر به فروش بیشتر می شود؟ چرا بعضی از انسانها همیشه ایده های ناب و خوبی دارند و میتوانند خیلی راحت دیگران را با ایده هایشان قانع کنند؟ آیا راهی برای پرورش ایده هست؟ اگر این سؤالات ذهن شما را هم مشغول کرده با ما همراه باشید تا بیشتر از قبل به اهمیت جادویی ایده پردازی بپردازیم!
همانطور که میدانیم، ایده پردازی در تمام پروسۀ تبلیغ و فروش، یکی از مراحل اصلی و غیرقابل چشمپوشی است. در ازدحام بسیار زیاد رقبا در فضای مجازی، به خصوص در رقابت با رقبای محلی یا اصطلاحاً (Local)، ایده پردازی بسیار کارآمد است. موفقیت دیجیتال مارکتینگ در اصفهان ، در تهران، در مشهد و دیگر شهرهای بزرگ کشور، تنها به تفاوت کیفیت ایده پردازی در این پروسه وابسته است؛ پس یادگیری این فن میتواند بسیار مفید فایده واقع شود.
ایده پردازی از کوچکترین اقدامات عملی تبلیغات گرفته تا کلانترین آنها قابل اجرا و بسیار اثرگذار است! به این فکر کنید که عکاسی تبلیغاتی در اصفهان ، در شیراز یا تبریز اگر همراه با ایده پردازی انجام شود، چقدر میتواند شما را از دیگر رقبا پیش بیاندازد. چرا که میتوانید علاوه بر اینکه شانس دیده شدن محتوای خود را افزایش دهید، تمام محتوا و تبلیغات خود را سوار بر یک ایدۀ نوین با یک هدف مشترک پیش ببرید.
حال که از ضرورت ایده پردازی تبلیغاتی در تمام ارکان تولید محتوا و تبلیغات آگاه شدیم، باید شیوۀ ایده پردازی در ذهن انسان را مرور کنیم تا بدانیم این فرآیند چطور و چگونه شکل میگیرد؟
برای این کار ابتدا باید جملات کلیشهای نظیر: «ایده باید منحصر به فرد باشد! یا ایده باید یک راهحل همه جانبه برای رسیدن به هدف تعیین کند و…» را دور بریزید. تنها تمرکز کنید تا سِیر ایده، از به وجود آمدن تا تولد را، با هم مرور کنیم!
ایده چیست؟ یک راه؟ یک فکر؟ یک طرح؟ خیر! ایده یک شبکه است! شبکهای از نورونهای به هم پیوسته که به خلق فکر و ذهنیتی به نام ایده ختم میشوند!
تصور کنید مغز ما پر از سیمهای ظریف و طولانی است که هر کدام از این سیمها مخصوص نگهداری یک مفهوم است. یعنی در حقیقت برای نگهداری مفاهیم در حافظۀ ما هرکدام از این سیمها به طور جداگانه به کار گرفته میشوند.
مثلاً وقتی مفهوم «کتاب» را در نظر میگیریم، مسیر شمارۀ ۱۵۹۵ روشن میشود که مخصوص نگهداری مفهوم کتاب است! یعنی ما با تصور کاغذی بودن، سختی جلد کتاب و… به مفهوم کلی کتاب میرسیم و این رشته از نورونها در ذهن ما روشن میشوند.
اکنون در مورد «پلوتون» فکر کنید! آیا تصویری که در ذهن شما شکل گرفت، با وضوحی که تصویر کتاب داشت، قابل قیاس است؟! طبیعتاً هیچکس تا به حال پلوتون را ندیده! ولی مغز ما از اطلاعات مختلفی که دارد یک تصویر از این مفهوم خلق میکند.
مثلاً با دانستن این نکته که پلوتون یک سیاره است، کروی بودن، که از ویژگیهای مشترک تمام سیارههاست، در ذهن ما شکل میگیرد و با دانستن این نکته که پلوتون از خورشید فاصلۀ بسیار زیادی دارد، سردی و تاریکی را برای آن متصور میشود. جالب اینجاست که ممکن است هیچ کدام از تصاویر ذهنی ما از پلوتون شبیه به یکدیگر نباشند، اما تماماً به یک مفهوم کلی با ویژگیهای ظاهری کلی ختم میشوند.
این دقیقاً شیوهای است که در ایده پردازی به کار گرفته میشود: به کار گرفتن نورونها و اطلاعات قدیمی برای خلق تصاویر جدید!
مغز ما به صورت ناخودآگاه در موضوعات به دنبال تصاویر و راهحلهای از قبل امتحان شده میگردد، برای خلق ایده های جدید و آموختن فنِ ایده پردازی، باید مغز خود را وادار کنیم که چگونه کار کند و چطور رشتههای جدید را برای خلق مضامین جدید به کار بگیرد؛ این دقیقاً کاری ست که به رشد ایده ها کمک میکند!
چند راهکار برای ایده پردازی تبلیغاتی و تمرین مغز برای ایده پردازی حرفهایتر: