وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَّهُمْ ۚ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ ۚ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ
... گفتند: ای موسی، برای ما نیز معبودی قرار ده همان گونه که برای آنان معبودانی قابل رؤیت است. موسی گفت: بی تردید شما مردمی هستید که نادانی میکنید.
ما نیز به دلایلی گاهی خدایی جز الله می خواهیم. اما چرا؟ اینجا چند دلیل که به نظرم می رسد را می نویسم:
1- الله خدایی زنده و همیشه حاضر است. او همیشه و در تمام لحظات زندگی ما حضور دارد و برای زندگی و رشد ما توصیه ها و پیشنهادهایی دارد. گاهی ما خدایی می خواهیم که بتوانیم در زمانها و مکانهای خاص به او خدمتی کنیم و بعد دیگر به کار و زندگی خودمان برسیم. ما خدایی می خواهیم که ما را رها کند نه اینکه همیشه با ما باشد
2- ما هدف زندگی را خوردن و خوابیدن و خوش گذراندن می دانیم، نه انسان بودن و هدایت یافتن. و گویی برای رسیدن به این هدف، می توان به خدایانی غیر از الله چنگ زد. ما هدایت را نمی خواهیم تا فکر کنیم که فقط الله می تواند ما را هدایت کند، ما نان و پنیر می خواهیم که ظاهرا دست بقال و نانواست.
3- الله در بسیاری از موارد از ما می خواهد که خود فکر کنیم و کار درست را بیابیم. او از ما می خواهد مداوم رشد کنیم و این کارها دشوار است. ما گاهی خدایانی می خواهیم که یک آیین نامه شسته رفته به ما بدهند که نفهمیده و بدون درک آنها را انجام دهیم و بعد هم وارد بهشت شویم. فکر کردن دشواریهایی دارد و الله مداوم از ما تعقل و تفکر می خواهد.
4- از نظر الله همه ما مخلوقات یکسان او هستیم و هیچ برتری به همدیگر نداریم. برتری فقط به تقواست که موضوعی نهانی بین ما و خداست. تقوا گوهری دیریاب است که براحتی هم از دست می رود. ما گاهی خدا و آیینی می خواهیم که به صرف قرار گرفتن ناممان در زمره هواداران آن یقین کنیم که ما بهتریم.
این دلایل و دلایل دیگری که در این زمینه هست انعکاسهایی در رفتارهای دینی ما دارد.