متن آیات را در سایت تنزیل ببینید.
ترجمه فولادوند:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که یکی از شما را [نشانههای] مرگ دررسید، باید از میان خود دو عادل را در موقع وصیّت، به شهادت میان خود فرا خوانید؛ یا اگر در سفر بودید و مصیبت مرگ، شما را فرا رسید [و شاهد مسلمان نبود] دو تن از غیر [همکیشان] خود را [به شهادت بطلبید]. و اگر [در صداقت آنان] شک کردید، پس از نماز، آن دو را نگاه میدارید؛ پس به خدا سوگند یاد میکنند که ما این [حق] را به هیچ قیمتی نمیفروشیم هر چند [پای] خویشاوند [در کار] باشد، و شهادت الهی را کتمان نمیکنیم، که [اگر کتمان حق کنیم] در این صورت از گناهکاران خواهیم بود 106 و اگر معلوم شد که آن دو دستخوش گناه شدهاند، دو تن دیگر از کسانی که بر آنان ستم رفته است، و هر دو [به میت] نزدیکترند، به جای آن دو [شاهد قبلی] قیام کنند؛ پس به خدا سوگند یاد میکنند که: گواهی ما قطعاً از گواهی آن دو درستتر است، و [از حق] تجاوز نکردهایم، چرا که [اگر چنین کنیم] از ستمکاران خواهیم بود 107 این [روش] برای اینکه شهادت را به صورت درست ادا کنند، یا بترسند که بعد از سوگندخوردنشان، سوگندهایی [به وارثان میت] برگردانده شود، [به صواب] نزدیکتر است. و از خدا پروا دارید، و [این پندها را] بشنوید، و خدا گروه فاسقان را هدایت نمیکند 108
آیات در مورد وصیت و شهادت درباره وصیت است. ممکن است بگویین روندی که این آیات توصیه می کنند مربوط به زمانه ای است که دفتر اسناد رسمی و اثر انگشت وجود نداشته است. اما در روزگار ما که این امکانات و چه بسا امکانات فراتری در دسترس است، این دستورات دیگر کاربردی ندارد و ما راههای بهتری برای به یقین پیدا کردن وصیت داریم.
به هر حال ممکن است بگوییم ثبت در دفتر اسناد رسمی اعتبار بیشتری دارد اما خوب است به مزایای روشی که اینجا مطرح شده هم دقت کنیم. در این روش کسی که می خواهد وصیت کند وصیتش را با دو نفر عادل مطرح می کند، اگر شکی مطرح شد آن دو را بعد از نماز نگه می دارند و آنها باید به خدا قسم بخورند که راست می گویند. باز اگر اختلافی پیش آمد دو نفر دیگر باید بیایند و به خدا قسم بخورند که راست می گویند...
حضور خدا در این روش خیلی پررنگ است. آدمها با خدا و موضوعاتی مانند مرگ، رستگاری، گناه، ظلم، نماز ... برخورد می کنند. این روش خیلی بیشتر با انسانها و روح انسانی سر و کار دارد تا وقتی که وصیت را در یک دفتر اسناد رسمی ثبت می کنیم که این کار را به عنوان شغلش انجام می دهد.
به علاوه در این روش فردی که برای مرگ آماده می شود با دو نفر عادل در این باره صحبت می کند. بین آنها قاعدتا گفتگویی و تبادل نظری رخ می دهد.موضوعاتی فراتر از پول مطرح می شود، آنها احتمالا حاضر می شوند به فرد کمک کنند...
به نظر می رسد این روش به گسترش تقوا در جامعه کمک می کند اما برای اینکه از این روش در جامعه ای استفاده شود نیاز به یک تقوای حداقلی وجود دارد. وگرنه در جامعه ای که قسم دروغ امری بی اهمیت است یا افراد نماز را آنطور که باید نمی خوانند (دقت کنید که در این آیات مشخص است احتمال دروغگویی افراد بعد از نماز کمتر است. این یعنی نماز برای آن افراد معنا و محتوایی داشته ) این روند هیچ حاصلی ندارد.
امیدوارم منظورم از تفاوت این دو روش را تا حدی بیان کرده باشم. البته هنوز برای ما سوال بود که اگر حضرت رسول در روزگار ما بودند چطور حکم می کردند و چطور دستور می دادند؟