...فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ
بنی اسرائیل به موسی علیه السلام می گویند ما وارد این شهر نمی شویم. تو با خدایت بروید و بجنگید، ما همینجا نشسته ایم.
آیا آنها چنین حرفی را با همین صراحت به پیامبرشان گفته اند یا اینکه زبان حالشان و نتیجه رفتارهایشان چنین بود؟
اما آن چیزی که واضح تر است این است که رفتارها و زبان حال ما در موقعیتهای مختلف در برابر خداوند و دعوتهایش به این حرف بنی اسرائیل نزدیک است.ما در زندگی - مخصوصا امور معنوی - مشکلاتی داریم که خودمان هم دیگر از آن آگاه شده ایم اما اقدام درخوری برای رفع آن نمی کنیم. گویی منتظریم خدا و فرستادگانش بیایند و خودشان این مشکلات را حل کنند.
در سطح اجتماعی هم همین وضع برقرار است. صدر تا ذیل ما عادت کرده ایم که بگوییم باید چنین و چنان شود. بدون اینکه مشخص شود چه کسی باید این کارها را انجام دهد. و اگر کسی که موظف به انجام کارهاست، از آن شانه خالی می کند، تکلیف چیست؟