سوره نساء - آیه 60
در این آیه از بردن داوری به نزد طاغوت یا تحاکم به طاغوت صحبت شده است. طاغوت کسی است که از حد و حدود خود خارج شده است. چه حدود الهی و چه حدود عقلانی (بنابر بر چیزی که المیزان می گوید).
اینجا سوالاتی مطرح است:
- در روزگار ما چه دادگاهها و داورانی مصداق طاغوت هستند؟ آیا دادگاههای عرفی و معمول یک کشور هم مصداق طاغوت هستند؟ هیچکس ادعا ندارد در این دادگاهها همیشه حق به حق دار می رسد اما بالاخره تلاش شده است که چنین شود. با همه عیوب و اشتباهاتی که بعضی را می دانیم و بعضی را هم نمی دانیم. به عنوان مثال در روزگار ما اهمیت مالکیت شخصی چنان بالا رفته که بر بسیاری حقوق انسانی سایه انداخته و با توسل به مالکیت شخصی چه بسا می توان احکامی از دادگاهها گرفت که درست نیستند.
- آیا بردن داوری نزد طاغوت فقط وقتی ممنوع است که خودمان بدانیم حق با ما نیست؟ یا وقتی نمی دانیم حق با چه کسی است یا حتی زمانی که خود را بر حق تصور می کنیم نیز نباید داوری را پیش طاغوت برد؟
- اصلا دلیل این افراد برای داوری خواستن از طاغوت چه بوده است؟ آیا فقط این بوده که می خواستند دادگاه را برنده شوند؟ یا نوعی سرسپردگی به طاغوت نیز در کار بوده است؟
اگر بخواهیم به این آیه عمل کنیم باید تلاش کنیم پاسخی برای این سوالها بیابیم.
چند نکته در مورد آیه 60:
- ما برای حل تعارضاتمان نزد چه کسی در عالم بیرون و چه نیرو و قوه ای در درون خودمان می رویم؟ مثلا آدمی را فرض کنید که برای حل تعارضات سراغ زور و قدرت فیزیکی یا منفعت طلبی می رود. صدایش را بلند می کند یا به هر چیزی جز حق متوسل می شود.
- رجوع به دادگاهها هم می تواند تابع همین اصل باشد. چرا ما سراغ یک دادگاه رفته ایم؟ آیا حق طلبی ما ما را به این کار امر کرده ؟ یا طاغوتی درونی بدین کار دستورمان داده؟