المیزان می گوید "جبت" چیزی است که در آن خیری نباشد. قاعدتا کسی که به جبت ایمان می آورد خودش خیال می کند که در آن سودی هست، اما از دید واقع چنین نیست. ایمان آوردن به هرچیزی جز خدا شما را در موقعیتی قرار می دهد که طاغوتها می توانند شما را در فشار قرار دهند، با دادن وعده آن چیز، یا تهدید به گرفتن آن از شما. به این ترتیب ایمان به چیزی بدون خیر (که از نظر قرآن خیر کلا به دست خداست) شما را به ایمان به طاغوت وامی دارد.
ممکن است این گونه باشد که این افراد هرچند بظاهر بهره ای از کتاب خدا دارند اما در واقع زندگی خود را مطابق آن نساخته اند. به همین دلیل بیشتر با کفار همدلی دارند تا مومنین واقعی. یعنی این افراد در واقع بیشتر به کفار نزدیک و همفکر هستند تا به مومنان. به عنوان مثال کسانی که مناسک دینی را به جای می آورند اما پول و قدرت در نظرشان جایگاه بسیار مهمی دارد، با مومنان واقعی که ارزشهای ایمانی (مانند دانش، فروتنی، شجاعت، عدالت طلبی ...) را مهم می دانند نمی توانند همدلی کنند و مومنین و ارزشهای آنها را گمراه و نادرست خواهند دید. اما بی دینینانی که پیرو ثروت و قدرت هستند را هدایت یافته تر می بینند.
ممکن هم هست این اهل کتاب (که می تواند شامل ما هم باشد) خود می دانند که چه کسی هدایت یافته تر است، اما به خاطر اینکه دنیا را می پرستند و منافع دنیوی را پیجویی می کنند، بر خلاف آنچه می بینند و می دانند می گویند که کفار هدایت یافته تر هستند.
آیه 55: (گاهی یا همیشه؟) در برابر حقایق دو راه بیشتر وجود ندارد: یا به آن ایمان می آوریم یا آن را تکذیب می کنیم و برای حفظ آبرو دیگران را هم از آن باز می داریم. خداوند با وقایع و اتفاقاتی که در زندگی پیش می آورد ما را مجبور به انتخاب می کند، تا ما را از شرک خالص کند.