ویرگول
ورودثبت نام
mohsen.mansour
mohsen.mansourنوشتن داستان را دوست دارم.❤️
mohsen.mansour
mohsen.mansour
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

رمان،عشق،باغ كتاب

خواندم و نوشتم،رمان،رمان خواندم،رمان يعني داستان بلند يعني قصه ،يعني شعر،يعني نمايش يعني زندگي.تا رسیدم به کلمه.

كلمه، این مقدس ترين يافته بشر، به قول استاد سرمه ای پوش ،

"كلمه يعني نوشتن،در همه حال نوشتن،تا روشنايي،تا ابد، براي تسكين،براي تخليه،توجه،براي تغيير،براي آفرنيش، برای زنده کردن."اماکلمه برای من شد رسیدن به تو. در دوراني كه دیگر رمقی برایم نمانده بود.به تویی که حسرت 20 ساله ام بودی و حالابرای نجاتم ،به من رسیده بودی. گفتي دوباره شاعرانگي كن .اما من شاعر نبودم. بی نام و نشان شعر مي نوشتم ،تقدیمت می کردم اما شاعر نبودم.شعرهایم فقط برای تو بود و بس.پس گفتی بخوان و بنویس.ومن خواندم و بعدنوشتم. نوشتم،خلق كردم،پناه بردم ،خالي شدم و رها. و تو شدی تنها خواننده دلنوشته هایم و من دوباره عاشق شدم.

قبل تراز اینها هم ، قدیمی ترین عاشقت من بودم، اما آن روزها ترسیده بودم. ترسم از کم بودن بودو کم داشتن. آن زمان که "خالی دست های من درپی جذب دست تو " بود ودست های که برای تو چیزهای زیادی را کم داشتند. ترسی که می دانستم از عقل است نه از دل، ولی در آخر فریب عقل را خوردم تا تاوانش برای من بشود سالها فقدان .

وحالا و بعد از گذشت این همه سال به یکباره همه چیز از نو آغاز شد.زندگی پاداش صبرم را داد.اینبار بواسطه لطف کتاب و صداقت شراب. و چه لحظه با شکوهی شد لحظه دیدارمان.جا یی که از میان سیاهی دالان باغ کتاب خرامان عبور کردی،وبه تب تند آغوش من رسیدی .وآن روز فهمیدم چقدر حلقه بازوهایم به اندازه آغوش تو بوده. و ان روز من تورا با تمام وجود لمس کردم تادیگر شرمنده خواهش تک تک سلوهایم در این سالیان دراز نباشم.

و هنوز هم می نویسم. هرچند ضمخت و بد.با نگارش کلماتي كه گوي هركدامشان عصا قورت داده اندو رنگ از درخشانی ندارند .اما هنوز می نویسم .به عشق تو که تنها خواننده نوشته هایم هستی. و می دانم می خوانی و برایم می رقصی تا در این آخرین پاییز ،نقش تصویر آخرین برگ نقاشی شده ای باشی، بر روی دیوار ناامیدی هایم.

عزیز دلم ، از تو مي خواهم من را ببخشي که امشب نه از شب موهایت گفتم،نه از افسون چشمانت و نه حتي ازطعم گس لب هایت.دوست داشتم ،اما توانش را نداشتم.من ازكلمه گفتم،از حسرت و باز هم خواندم ونوشتم اینبار هم مثل همیشه برای تو.

۳
۰
mohsen.mansour
mohsen.mansour
نوشتن داستان را دوست دارم.❤️
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید