اگر به دوروبر مون نگاه کنیم میبینیم پز دادن، شوآف و کلاس گذاشتن شده اصل و اساس خیلی از افکار و زندگیها؛ به دین و حزب خاصی هم بستگی نداره. پیشفرضهایِ بعضا اشتباهی که دمار از زندگی ها در آورده. چند مورد رو (جهت "ثبت در تاریخ") با هم مرور کنیم؛ اینها حقیقتا بتهای دستساز خودمون هستند که توی این قرن بیستم افکار و اعمال مون رو گرفتار کرده.
کلید واژه ها: کلاس، پز، شوآف، فیس و افاده، فخرفروشی، لایک، فالوئر، لاکچری (سر همین کلمات هم بحث هست)
سیگار و قلیان کشیدن: اگر از میان سال ها بپرسیم چرا سیگار می کشید، بیشترشون می گن بخاطر اعتیاد است یا باهاش آروم می شن؛ ولی به شخصه از چند جوون سیگاری که این سوال رو پرسیدم و ازشون جواب صادقانه خواستم مشخص شد چیزی جز کلاس نیست ....
سگ یا گربه داشتن: حیوانات مخلوقات خدا هستند و قابل احترام؛ با این حال به نظر میرسد ...... مثلا جمعیت انسانها باهم، جمعیت زرافهها ها با هم و غیره . رفیقی می گفت "دوست داری یک خرس تو رو ببره توی غارش تا با هم زندگی کنید"
گران خریدن: دقت کردید بعضی ها (عموما تازهبهدورانرسیده) تزشون اینه: هر چه گران تر با کلاس تر
لباس دو میلیون دلاری، کفش الماس مردانه 3000 دلار و ساعت 172 میلیون تومانی ...؛ وقتی از آنها درباره تفاوت این اجناس با نمونه های مشابه با قیمت متعادل تر سوال می کنید یک جواب دارند "شما نمی فهمید ..."
ازدواج نکردن: ازدواج کردن این روزها خیلی سخت شده، با این عقل سلیم می گوید ادامه بشریت و هدیه زندگی به نسل های آینده با همین سنت ازدواج رقم می خوره؛ با این حال متاسفانه ازدواج نکردن نوعی کلاس تعریف شده است تا دغدغه ای برای مجردها باقی نذارن؛ بعضی از افراد شیاد (در لباس روانشناس) هم برای بازار گرمی خودشان، ذائقه این روزهای رسانه های مجازی رو فهمیدن و کلی از مزایای مجردی می گن.
بچه کم داشتن: مرسوم شده می گن وااااای چرا بچه دوم رو بدنیا آوردی؛ همین ادبیات تفکر داشتن بچه سوم رو هم با سختی و بدور از کلاس روبه رو می کنه
آرایش غلیظ کردن: گاهی اوقات به خاطر توهم خودزشت انگاری و یا برای بیشتر دیده شدن بعضی از بانوان وطن دست به آرایش غلیظی می زنند. کار این افراد به جایی رسیده که افرادی که آرایش رقیق تری دارن رو بی کلاس خطاب می کنن
واقعا سادگی زیباست؛ چرا عده ای این همه در رنج هستن تا غیرمعمول باشن؛ خارجی ها می گن "نهایت و انتهای زیبایی در سادگی و آرامش است"
دوست دختر یا دوست پسر داشتن: بلای بزرگ این روزهای مدارس دبیرستانی ما همین مورد است و چه سوءاستفاده هایی که این تفکر ناجوانمردانه نمی شه. "اگر فلانی دوست دختر یا دوست پسر ندارد پس بی کلاس است ..."
پوشش خاص داشتن: بدور از هیاهوی این روزها به جوراب نصفهیِ کالج و شلوارِ جین پاره فکر کنیم؛ واقعا چه زیبایی خاصی در این نوع پوشش است. اخیرا هم در جشنواره لباس فجر :) دوستان ترکوندن؛ اگر منصف باشیم قبول می کنیم داشتن این پوشش ها زیبایی به دنبال نداره و صرفا برای خاص بودن کلاس گذاشتن است.
کالای خارجی داشتن / کالای ایرانی نداشتن: بعضی ها اعتقاد دارند به هیچ وجه نباید کالای ایرانی گرفت (حتی جنس خوبش را)
این هم از آن تفکرات مسموم است که قطعا به ضرر هموطن مونه اما امان از کلاس ...
هر چند بهبود کیفیت کالای داخلی در اولویت است
چند سوال پایانی:
واقعا مرجع تعریف این کلاس ها کجاست؟
چطور با تکنیکهای اقناع مخاطب این کلاس ها ترویج پیدا می کنه؟
اگر کسی خودش رو به باد این کلاس ها بسپاره، تا کجا پیش می ره؟
به جز مسئولین (که در بعضی موارد خودشون مروج بیفرهنگی هستند) آیا عموم جامعه می تونند برای مقابله با این ضدفرهنگها اقدامی کنند؟