نگاهم را از پنجره سالن به بیرون دوخته بودم، طوریکه که گویا حواسم نیست. دقایقی بعد بلند شدم و شروع کردم به قدم زدن. سوال هایشان را به هیچ عنوان جواب نمیدادم. کمی تیز شدم. نه؛ انگار خبرهایی هست. خیلی تیز شدم. تا آخر جلسه از ۵ نفر برگهی تقلب گرفتم؛ برگه هایی که از قبل آماده کرده بودند و روی برگه های امتحانشان هم با خودکاری سرخ نوشتم: تقلب برگه.
چند وقتی بود روی این موضوع حساس شده بودم. گویا تقلب ها با گذشته فرق میکرد. مثلا یکی از تفاوتها اینکه یکی از برگههای تقلب خیلی شیک و تمیز با چسب جلد شده بود؛ معلوم بود حسابی وقت گذاشته بود برای آماده کردن آن. یا مثلا اینکه شاگرد زرنگ و بسیار مودب کلاس هم برگه تقلب همراه داشت. و اینکه مطمئن هستم همین تعداد و بلکه بیشتر هم برگه همراهشان داشتند و من فقط اینها را گرفتم.
من به این قضیه مشکوکم! اگر اجازه بدهید اسمش را بگذارم تقلب سازمانیافته!!! یعنی برای تقلب از روز قبل برنامه دارند؛ نه اینکه سر جلسه امتحان به فکر آن بیفتند.گویی خیالسان راحت است. روز قبل گشت و گذارشان را میروند. با رفقایشان خوش میگذرانند. چند ساعت با موبایل ور میروند. فیلمشان را نگاه میکنند و دست آخر موقع خواب برگه تقلب را آماده میکنند. اما ایراد کار اصلی کجاست؟!!
جلسه بعد با توپ پر به کلاسشان رفتم. با نمره ها و تقلب هایی که ضمیمه برگهها شده بود. برایشان با جدیت، حرارت و لحنی کاملا ناراحت همراه با کمی عصبانیت صحبت کردم. گفتم فرهنگ تقلب خطرناک است. در مواردی هم تقلب کردید ایرادی ندارد؛ قابل گذشت است؛ ولی مراقب باشید به آن عادت نکنید. تقلب مثل دوپینگ در ورزش است. گاهی نتیجه میدهد؛ ولی در نهایت چیزی برای فرد باقی نمیماند. دودوزه باز نشوید. نخواهید ره صد ساله را یک شبه بروید. نخواهید بدون سختی به چیزی برسید. اینها همه از نتایج فرهنگ تقلب است. و گفتم نمره تک بدون تقلب شما از ۲۰ با تقلب بیشتر ارزش دارد و حرفهایی دیگر...
البته مقصر اصلی آنها نیستند! سیستمی که بر پایه نمره بنا شده است از همان ابتدایی به کودکان یاد می دهد نمره مهمترین است. به نمرهی خوب برس؛ هرطور که دوست داری و از هر راهی که بلدی برس. مطمئن باش تشویق میشوی!! انگار نمره شده است ناموس آموزش و پرورش. هدف شده است نمره! این سیستم بیچاره کرده است دانش آموز را و این یعنی توقف رشد کودکان و نوجوانان ما.
البته این یک نگاه کلی و مختصر به موضوع بود. اگر وقت باشد مفصل تر در نقد نظام تعلیم و تربیت خواهم نوشت. خلاصه که باید #معلم باشی تا بهتر بفهمی "از دردی که میبریم!"