سلام!
چند روز پیش من انیمیشن Late Afternoon رو دیدم
و با خودم گفتم حسهایی که بهم منتقل کرد رو بنویسم.
به نظرم یک فیلم کوتاه خیلی خوش ساخته و خیلی زیبا به بیماری بیماری آلزایمر پرداخته.
(اصن نگاهش به این بیماری خییلی جذاب بود)
با قابهای زیبا و روایتی که داره، رویا و خاطرات دوران مختلف زندگی امیلی را نمایش میده.
چیزی که نظر منو خیلی به خودش جلب کرد، هوشمندی Louise Bagnall به عنوان کارگردان کار بود، که با حرکات آزادنهی دوربین به بیننده این حسرو منتقل میکنه که ما درون رویا و خاطرات امیلی هستیم، و میتونه به خوبی احساس شادابی و نشاطی رو که امیلی جوان داره را به بینده انتقال بده.
دقیقا مثل این میمونه که دوربین با یک موسیقی آرامش بخش با امیلی میرقصه و بیننده از این رقص زیبا نهایت لذت رو میبریم.
اما وقتی درحال روایت زمان حال است، امیلی کاملا ساکن و بی حرکت نشسته و دوربین با قابهای ثابت و تا حد امکان بی حرکتی که داره یک نواختی زندگی امیلی پیر و بیماریش را نشون میده.
این انیمیشن به سبک انیمیت فریم بای فریم که به نظرم یکی از سختترین نوع انیمیت هست ساخته شده، این تکنیک باعث شده که حس لطیف و کودکانهای به تصویر بده و در عین حال ساده باشه.
و همین سادگی باعث شده که طیف بیشتری از مخاطب بتونه باهاش راحت ارتباط برقرار کند.
حتما ببینید و شما هم نظرتونو بگید.