شروع تجربه من از فریلنسری تو حوزه طراحی و برنامه نویسی برمیگرده به سالهای دهه 80، اون روزها که دلار تو رنج قیمتی 1000 تومنی بود و هنوز بازی استارتاپ و کارآفرینی و ... تو ایران راه نیفتاده بود، پروژه ها خلاصه میشد تو طراحی سایت برای شرکت ها و یا نهایتا فروشگاه های اینترنتی که دو سال هم دوام نمی آوردن.
اواخر دهه 80 مثلا سال 89 یا حتی 90 حقوق یک برنامه نویس php یا توسعه دهنده دروپال و وردپرس تو شرکت های خوب طراحی سایت تو تهران میانگین 500 هزار تومان بود،
اما اگر کمی زرنگ بودید و کمی هم سئو و مارکتینگ بلد بودید کافی بود که یک سایت برای خودتون بزنید و اونجا خدمات و نمونه کارهای خودتون رو قرار بدید تا حداقل ماهی 2 3 تا پروژه بتونید خودتون بگیرید و نیاز به کارمندی کردن برای کسی نبود و میتونستید چند برابر درآمد کارمندی درآمد داشته باشید، تازه زمان تون هم دست خودتون بود و کلی زمان آزاد داشتید.
اون سالها من وب سایتی داشتم به اسم esmart.ir که تو جستجوی کلید واژه "طراح وب" اولین نتیجه گوگل بود.
پروژه ها ساده بودن، چیزی به اسم طراحی ریسپانسیو هنوز اختراع نشده بود، چون هنوز اسمارت فون و تبلت نیومده بودن!
کافی بود بلد باشید کمی UI خوب طراحی کنید و یک پرتفوی خوب برای خودتون آماده کنید.
حوالی سال 91 و 92 بود که تازه سرو کله سرمایه گذارها پیدا شد، سرآوا و رهنما که روی کافه بازار و دیجیکالا سرمایه گذاری کردن و بعد ظهور راکت اینترنت تو ایران، و شروع موج استارتاپ بازی و ...
با رشد سریع نفوذ گوشی های هوشمند اندرویدی تو ایران ما هم دیگه بیخیال وب شده بودیم و چسبیده بودیم به کسب درآمد از تولید برنامه های اندرویدی و فروش روی بازار!
اما شرایط فریلنسری کم کم تغییر کرد، جنس مشتری های فریلنسری از شرکت های غیر IT و ناآگاه که صرفا براساس یکسری شنیده ها میخواستن سریعتر روی حضورشون تو فضای مجازی سرمایه گذاری کنند تغییر کرد به شرکت های همکار و استارتاپ های IT
کار با این گروه جدید خیلی سخت تر بود، چون خودشون رو صاحب نظر می دونستن، و دیگه اینجوری نبود که برنامه نویس هرچی میگه چشم و گوش بسته قبول کنن، تو ریز جزئیات دخالت میکردن و تو هزینه کردن هم قطره چکانی عمل میکردن و زمان پروژه ها اینقدری کش می اومد که دیگه کار کردن نمی صرفید
تو پروژه انجام دادن همیشه مرسوم هست که میگن هیچوقت با همکار کار نکن، هم پول کمتری از مشتری نهایی میده هم مو رو از ماست میکشه و کار رو طولانی میکنه
بعد از اون داستان اینجوری شد که بخاطر حضور سرمایه گذارهای عجولی که پول داشتن ولی صبر نداشتن سطح حقوق تو شرکت و استارتاپ ها خیلی بالاتر رفته بود،
اون هم حقوق و بیمه سر ماه بدون دغدغه و استرس و مسائل حقوقی و مالیاتی که تو فریلنسری هست.
کم کم سر و کله کلی آدم جدید هم پیدا شد که اصلا رشته تحصیلی و کاری شون چیز دیگری بود که خب تو این رسما تو همه این رشته ها بیکاری بیداد میکرد، هرکدوم با گذراندن دوتا دوره و ورکشاپ و کمی آشنا و ماچ و بوس و پشت چشم نازک کردن و باندبازی وارد یکی از این استارتاپ های حبابی میشدن و حقوق میگرفتن!
حالا هرچقدر هم که پروژه بیشتر کش می اومد به نفع اینا، اینا بابت هر ساعتی که تو شرکت بازی میکردن و کار پیش نمیرفت هم حقوق میگرفتن :)
سفره خوش رنگی پهن بود و اصغر آقا برنامه نویس کفیِ فلان استارتاپ بعدازظهرها میرفت کلاس زبان اونجا از یه دختری خوشش می اومد، چند ماه بعد دختره senior project coordinator فلان استارتاپ خفن بود :))
فاز شرکت ها هم مبل لم دادنی و پلی استیشن بازی کردن و تولد گرفتن و کیک کوبیدن تو صورت و فوتبال دیدن و ... بود، کنارش روزی 2 ساعت هم یه کاری میکردن دور هم خوش بودن :))
یک عده هم که باند شدن و رسما هر سرمایه گذاری و استارتاپ جدیدی که می اومد اون 6ماه یکسال اول که طرف هنوز تو باغ نبود، همیشه یک گروه چند نفره با هم سرسفره بودن، بعد که دوره خوردن تموم میشد دوباره یکشون تو یک منبع جدید پول نفوذ میکرد و بقیه رو هم با خودش می آورد،
دیگه کی حال داره بدوه دنبال پروژه و چونه زدن و پول گرفتن و فریلنسری
امروز هم که خداروشکر به لطف بحران اقتصادی و خروج سرمایه گذارهای هیجانی کمی باد این بازی ها خوابیده، دیگه جونی برای استارتاپ ها نمونده که بخوان حقوق بدن دنبال این هستن تا با برون سپاری کارهاشون هزینه هاشون رو کاهش بدن
از بین شرکت هایی که امروز تو پائیز 98 توان پرداخت حقوق برنامه نویس سنیور رو دارن، میشه برآورد کرد که میانگین حقوق برنامه نویس سنیور با تجربه حدود 8 میلیون تومان هست، ( میدونم تو شرکت شما دارن تا 25 تومن هم میگیرن :)) )
یعنی پروژه ای که یک تیم محصول و فنی حداقل 5 نفری روش کار میکنن حداقل ماهی 40 تومن فقط هزینه پرداختی مستقیم داره، ( صرف نظر از تامین جا و اینترنت و کامپیوتر و امکانات جانبی )
این تیم حداقل برای تولید هر محصولی 8 ماه تا یکسال زمان میگیرین، یعنی 320 میلیون تومان فقط پرداختی مستقیم
همون پروژه رو الان تو سایت های برون سپاری پروژه بالای 20 میلیون تومان پیدا نمی کنید :)
اینه که همه ترجیح میدن حتی با حقوق کمتر برن همون کارمندی که تازه امنیت شغلی بالاتر هم داره :)
مگر اینکه بتونن پروژه دلاری اون هم به قیمت واقعی و از کارفرمای ترجیحا غیرایرانی بگیرن!
البته باید گفت همچنان تو شهرستان ها بخاطر پائین بودن سطح دستمزد، فریلسنری یا حتی دورکاری با شرکت های تهرانی جزو گزینه های بهتر حساب میشه :)