و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة
و خون قلبش را در راه تو افشاند تا بندگانت را از نادانی و سرگشتگی گمراهی برهاند. (زیارت اربعین امام حسین علیه السلام)
اگر بخواهیم چیزی را به کسی نسبت دهیم، باید خیلی دقت کنیم. به ویژه، اگر بخواهیم قصد و غرض و نیت افراد را بیان کنیم. در این صورت بهترین راه شاید اظهارات خود فرد باشد البته به شرط صداقت او.
در باره حجت های الهی مساله بسیار حساس تر هم می شود. نگارنده به هیچ وجه مدعی دانستن تمام اغراض و غایات مورد نظر امام حسین علیه السلام از حرکت خود نیست. تنها، سعی بر این است که از بیان خود معصومین در این زمینه استفاده کنیم و با شواهد تاریخی و منطقی برخی از موارد را که افراد مختلف به عنوان غرض برای حرکت امام بیان کرده اند، بسنجیم.
حتی اگر علم ویژه مخصوص معصومین علیهم السلام را در نظر نگیریم، طبق شواهد منطقی و تاریخی فراوان، امام (علیهالسلام) عاقبت کار را پیشبینی میکردند. از زمانی که مردم کوفه از یاری پدر و برادر امام حسین (علیهالسلام) کوتاهی کردند، زمان زیادی نمی گذشت. نهجالبلاغه امیر المومنین پر است از گلایه ایشان از بدعهدی کوفیان که مسائل جنگ صفین نمونه آن است. کوفیانی که پس از بیعت با امام حسن علیه السلام با پول، به معاویه پیوستند و از لشکریان امام، سجاده از زیر پای ایشان کشیدند و قصد جان آن حضرت کردند. نمیتوان پذیرفت که امام حسین (علیهالسلام) به بیعت چنین مردمی آنچنان دل خوش داشتند که با خانواده و زن و فرزند و به امید یاری آنان راهی کوفه شدند. دست کم خطرناک بودن این کار بر هیچکس پوشیده نبود. کما اینکه بزرگان و افراد سرشناس بسیاری امام را از برافراشتن علم مخالفت با یزید بر حذر داشتند و نتیجه را کشته شدن ایشان دانستند. مثلاً در مدینه محمد حنفیه، برادر امام، به تأکید از ایشان خواست که خود و خانواده اشان را به خطر نیندازند. همچنین در مکه سه نفر و هر سه به نام عبد الله یعنی عبد الله بن جعفر (فرزند جعفر طیار و پسر عموی امام)، عبد الله بن زبیر و عبد الله بن عمر جداگانه، میخواستند امام را از قصد خویش منصرف کنند. در مسیر هم اخبار تغییر اوضاع کوفه و شهادت مسلم و هانی پیش از برخورد با لشکر ابن زیاد، به امام رسید اما ایشان نه خود منصرف شدند و بازگشتند و نه اهل بیتشان را بازگرداندند. پس امام حتی بدون در نظر گرفتن علم ویژه امامت هم نسبت به عاقبت حرکت خود آگاه بودند و این در بیان خود حضرت هم هنگام خروج از مکه در خطبه شان آمده است: "مرگ همراه فرزند آدم است مانند قلاده و همانند گلوبند زنان. سخت مشتاق به دیدار گذشتگان خود هستم، همانند اشتیاق یعقوب برای دیدار یوسف. مصرع و مقتلی برای من مشخص شده است که ناگزیر بدان خواهم رسید... اکنون کسی که در راه ما از بذل جان نیندیشد و در طلب لقای حق از فدای نفس نپرهیزد، باید با من کوچ کند که بامدادان کوچ خواهم نمود." (منتهی الامال ج 1 ص 522)
شرایط اجتماعی مسلمانان در آغاز خلافت یزید، شرایط ویژه ای است. اسلام وارونه شده بود و بدعت در دین توسط صحابی و هرکس که خلیفه به حساب میآمد، آزاد شمرده میشد و جزئی از دین به حساب می آمد. در نگاه بسیاری، اسلام یک وسیله برای این بود که قریش حکمرانی خود را تسری دهد و معاویه توانسته بود آن را از بنی هاشم به بنی امیه منتقل کند. همانگونه که یزید این مطلب را در اشعار خود نیز علناً بیان کرد.
امام حسین (علیهالسلام) با حرکت خود به سوی شهادت قطعی و نپذیرفتن بیعت با یزید به هیچ قیمتی، اسلام را زنده کردند. دوباره نشان دادند دینی که جدشان آورد حقیقتی است که تا پای جان خود و خویشان و یاران و اسارت خاندان هم باید پای آن ایستاد. جامعه آن روز دید که دستگاه خلافت برای حفظ حکومت خود، نوه پیامبر را به فجیع ترین شکل به شهادت رساند و خاندان او را به اسیری گرفت و در شهرها چرخاند و نوه پیامبر همه اینها را پذیرفتند اما حاضر نشدند چنین حکومتی را امضا کنند. اسرای کربلا شهر به شهر سفیر پیام مظلومانه حسین (علیهالسلام) شدند که اسلام نه آن است که خلفای جور نشانتان میدهند و دین محمد (ص) نه چنین است که این دنیا پرستان عمل می کنند. همگان در جهان اسلام با این پرسش مواجه شدند که نوه پیامبر چرا به شهادت و اسارت خود و خاندان و یاران اندکش تن داد.
امام در وصیت خود به برادرشان محمد حنفیه که از نظر جسمی توان همراهیشان را نداشت می نویسند: "بسم الله الرّحمن الرّحيم . اينست آن وصيّتي كه حسين بن عليّ بن أبي طالب به برادرش : محمّد كه معروف به ابن حنفيّه است مي نمايد:
حقّاً حسين بن عليّ گواهي مي دهد كه هيچ معبودي جز خداوند نيست ؛ اوست يگانه كه انباز و شريك ندارد. و بدرستيكه محمّد صلّي الله عليه وآله ، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب حقّ آمده است . و اينكه بهشت و جهنّم حقّ است ، و ساعت قيامت فرا مي رسد و در آن شكّي نيست . و اينكه خداوند تمام كساني را كه در قبرها هستند برمي انگيزاند.
من خروج نكردم از براي تفريح و تفرّج ؛ و نه از براي استكبار و فخر فروشی ، و نه از براي فساد و خرابي ، و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري! بلكه خروج من براي اصلاح امّت جدّم محمّد صلّي الله عليه وآله مي باشد. من مي خواهم امر به معروف نمايم ، و نهي از منكر كنم ؛ و به سيره و سنّت جدّم ، و آئين و روش پدرم عليّ بن أبي طالب عليه السّلام رفتار كنم. پس هر كه مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول كند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ. و هر كه مرا در اين امر ردّ كند و قبول ننمايد، پس من صبر و شكيبائي پيشه مي گيرم ، تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت ، حكم به حقّ فرمايد؛ و اوست كه از ميان حكم كنندگان مورد اختيار است .
و اين وصيّت من است به تو اي برادر! و تأييد و توفيق من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توكّل كردم ، و به سوي او بازگشت مي نمايم . و سلام بر تو و بر هر كه از هدايت پيروي نمايد. و هيچ جنبش و حركتي نيست ، و هيچ قوّه و قدرتي نيست ؛ مگر به خداوند بلند مرتبه و بزرگ.” اين وصيّت را محدّث قمّي در «نفس المهموم » ص 45، از علاّمه مجلسي در «بحار الانوار» از محمّد بن أبي طالب موسوي آورده . و نيز در «ملحقات إحقاق الحقّ» ج 11، ص 602، از خوارزمي در كتاب «مقتل الحسين » ج 1، ص 188 طبع نجف آورده است . و در «مقتل علاّمه خوارزمي » ج 1، ص 188 موجود است.
بنا بر این از اهداف امام حسین (علیهالسلام) طبق فرمایش متعدد خودشان همین عبارت زیارت اربعین است که خون قلبش را در راه تو افشاند تا بندگانت را از نادانی و سرگشتگی گمراهی برهاند. تکمیل کنندگان شهادت شهیدان کربلا برای رساندن پیام امام، اسرای خاندانشان بودند. خطبه های آتشین امام سجاد (علیهالسلام) و حضرت زینب سلام الله علیها، نه تنها ستونهای خلافت امویان را لرزان کرد بلکه مرجعیت دینی دستگاه خلافت را بیاعتبار ساخت. یعنی مردم حساب دین خدا را از آنان که به ناحق بر جایگاه پیامبر و ائمه تکیه زده بودند، جدا کردند. دیگر اگر کسی می خواست، میتوانست بفهمد که دین محمد صلی الله علیه و اله بازیچه هر کس که خود را خلیفه بخواند نیست. از این روی، هرچه از دین باقی مانده، حتی در اهل سنت، مرهون جان فشانی امام حسین (علیهالسلام) است.
این پیام، هنوز باید ابلاغ شود. هنوز پیام امام حسین (علیهالسلام) باید رسانده شود. حتی ظهور موعود عج نیز با شعار حسینی همراه است. بنا بر این شاید بتوان گفت یکی از اسرار این همه فضیلت و توصیه موکد ائمه علیهم السلام برای زیارت و اقامه عزای سید الشهدا رساندن پیام ایشان به این وسیله باشد. شاید بزرگداشت امام حسین و حرکت و مظلومیت ایشان، یاری ایشان در دست یابی بیشتر به هدفشان یعنی حفظ دین و رهایی مردم از جهالت و گمراهی باشد. به این ترتیب مجلس اقامه عزای امام حسین علیه السلام شعبه ای از خیام آن حضرت و سیاهی سیل زایران پیاده اربعین امتداد لشکر کم تعداد امام در روز عاشورا خواهد بود. هر چند به حسب بعضی روایات، یاران هیچ یک از معصومین به رتبه آن شهدا نمی رسند. زیارت اربعین، امروز فریاد بلند آن است که یا لیتنا کنا معک فنفوز فوزا عظیما، ای کاش همراهت بودیم یا حسین، تا به آن رستگاری بزرگ می رسیدیم. زیارت اربعین، اسلامی غیر از اسلام بنی امیه و آل سعود و سلفی ها را به جهان نشان میدهد تا نام حسین (علیهالسلام) از هزار و چهارصد سال پیش تا به امروز، رمز بقای دین جدش باشد.
قلم یارای بیان عظمت زیارت و عزای دردانه پروردگار (وتر الله الموتور) را ندارد پس بسنده می کنیم به ذکر روایتی از کافی شریف (ج 3 ص 582) با ترجمه ویرایش شده از مفاتیح الجنان:
ابن قولویه و کلینى و سیّد ابن طاووس و دیگران به سندهاى معتبر از ثقه جلیل القدر معاویة بن وهب بجلّى کوفى، روایت کردهاند که گفته: زمانى خدمت امام صادق علیه السّلام رفتم، آن حضرت را در مصلاى خویش مشغول نماز دیدم، صبر کردم تا نمازش به پایان رسید، پس از آن شنیدم با پروردگار خود مناجات میکرد و میگفت: اى خدایى که ما را به کرامت مخصوص کردى و به ما وعده شفاعت دادى و علوم رسالت را به ما عنایت کردى و ما را وارث انبیا قرار دادى، و امّتهاى گذشته را به ما ختم فرموده و ما را به وصیّت پیامبر اختصاص داده و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرموده و دلهاى مردم را به جانب ما میل دادهاى اغفرلى و لاخوانى و زوّار قبر ابى الحسین بن علىّ صلوات الله علیهما آنان که اموال خود را خرج کردهاند و بدنهاى خود را از شهرها بیرون آوردهاند، به خاطر رغبت در نیکى ما و امید به ثوابهاى تو، در امر صله به ما و براى شاد نمودن پیامبرت و اجابت کردن امر ما و به علّت خشمى که بر دشمنان وارد کرده اند و قصد ایشان از این عمل خشنودى توست، پس ایشان را از جانب ما به خشنودى جزا ده، و شب و روز آنها را حفظ کن و در اهل و اولادشان که در وطن گذاشته اند خلیفه آنان باش به خلافت نیکو، و رفیق ایشان باش و شرّ هر جبّار معاند و هر ضعیف و شدید از آفریدگانت و شرّ شیاطین جن و انس را از آنان دفع فرما، و به ایشان زیاده از آنچه از تو امید دارند عنایت کن، امید به تو در دور شدن از وطنهایشان، و اختیار کردنشان ما را، بر فرزندان و اهالى و خویشان خود. خدایا دشمنان، بیرون آمدن آنان را به زیارت ما عیب گرفتند، و این مخالفت دشمنان مانع ایشان از قصد و بیرون آمدن بسوى ما نشد، پس رحم کن بر چهره هایی که آفتاب دگرگونشان ساخت و رحم آر برگونه هایی که بر قبر حسین علیه السلام از این روی به آن روی شدند. و رحم کن آن دیده ها را که براى دلسوزى بر ما اشکشان جارى شد و رحم کن آن دلها را که زارى کردند، و سوختند براى مصیبت ما، و رحم کن آن صداها را که در مصیبت ما بلند کرده اند. خدایا آن جانها و بدنها را به تو می سپارم، تا آنها را از حوض کوثر در روز تشنگى سیراب کنى و پیوسته آن حضرت به این صورت در سجده دعا می کرد، چون فارغ شدند، عرضه داشتم، این دعایى که من از شما شنیدم، اگر در حق کسى می کردید که خدا را نمی شناخت، گمان داشتم هرگز آتش دوزخ به او نرسد، و الله آرزو کردم که آن حضرت را زیارت کرده بودم و حجّ انجام نداده بودم!! امام فرمود: تو چه بسیار نزدیکى به آن حضرت تو را از زیارت چه چیز مانع است؟ معاویه ترک زیارت مکن، گفتم: فدایت شوم، نمی دانستم این اندازه فضیلت دارد، فرمود: اى معاویه، آنها که در آسمان براى زیارت کنندگان آن حضرت دعا می کنند، زیاده از آنهایند که در زمین دعا می کنند، زیارت آن حضرت را براى ترس از احدى ترک مکن، که هرکس به خاطر ترس، ترک زیارت کند آنقدر حسرت میبرد، که آرزو می کند اى کاش به اندازه اى نزد قبر آن حضرت می ماندم که در آنجا دفن می شدم! آیا دوست ندارى خدا تو را در میان آنهایى که رسول خدا و على و فاطمه و امامان معصوم علیهم السّلام بر آنها دعا می کنند؟ ببیند آیا نمی خواهى از آنها باشى که ملائکه در قیامت با آنان مصافحه می کنند؟ آیا نمی خواهى از آنها باشى که در قیامت وارد شوند و هیچ گناهى بر آنها نباشد؟ آیا نمی خواهى از آنها باشى که در قیامت رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم با آنان مصافحه می کند؟!
این مطلب را در ویژه نامه نشریه 98+ دو سال پیش منتشر نمودم.