Mohammad Mohsen Chitchian محمد محسن چیت چیان
Mohammad Mohsen Chitchian محمد محسن چیت چیان
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

مساله دینی بودن

در جامعه ای که قرار است حاکمیت دینی استقرار داشته باشد، طبیعتا بحث دینی بودن امور مختلف، بحث داغ، پر دامنه، پر بسامد و پر نوسانی است.سیاست عین دیانت، علم دینی، علوم انسانی دینی، علم و دین، هنر دینی، تمدن اسلامی، تجدد اسلامی، اقتصاد اسلامی، جامعه دینی، دولت اسلامی، سکولاریزم، دانشگاه دینی یا سکولار، حوزه سکولار و… عباراتی آشنا هستند که نمود مساله دینی بودن در زمینه های مختلف اند.

نگارنده نه متخصص علوم دینی است و نه علوم انسانی، بلکه یک عامی علاقه مند به مطالعات دینی و فرهنگی است. اما تبیین ساده کننده ای از مساله دارد که آن را خالی از فایده نمی بیند و اتفاقا گمان بر این دارد که بسیاری از مجادلات و مناقشات در صورت پذیرش این تبیین منتفی خواهند بود.

مقدمه اول: به چه می توان گفت دینی؟ هر چه بتوان آن را به وضع کننده یا آورنده دین (شارع) نسبت داد. در فضای مذهب شیعه، تفصیل این که چگونه گزاره‌ای می تواند به شارع نسبت داده شود، موضوع علم اصول فقه است. اما به صورت خلاصه می توان گفت که در مذهب شیعه تنها گزاره هایی جزء دین خدا هستند که از عقل (مستقل فطری نه محاسبه سود و زیان عقلایی)، کتاب (قرآن) و سنت (قول و فعل و تایید معصوم) به دست آمده باشند. شیوه استناد به این منابع سه گانه نیز باید مورد تایید همین منابع باشد.

مقدمه دوم: بر اساس تعریف بالا، محدوده فرامین دینی همان است که در شریعت آمده نه بیش و نه کم. خواه در حوزه فردی باشد یا اجتماعی، خواه در ساحت رفتار باشد یا اندیشه. در مذهب شیعه کسی که طبق نظر خود عامداً چیزی به اجزاء دین بیفزاید یا از اجزاء آن بکاهد نامی جز بدعت گذار ندارد. البته یک متدین ممکن است در عمل، التزام کاملی به دین نداشته باشد که داخل در بحث ما نیست و ربطی به کاستن از و افزودن به دین ندارد. همچنین اشتباه و خطا در مقام فهم دین ممکن است پیش بیاید که باز از بحث ما خارج است.

مقدمه سوم: در بسیاری از مسائل علاوه بر جنبه های عینی یا objective جنبه های ذهنی و فاعلی یا subjective اثر گذار هستند. علوم، فنون، هنر و بسیاری از آنچه بشر تولید می کند، کم و بیش این گونه اند.

حال با این مقدمات چند مثال را بررسی کنیم. یک کاسب برای گذران زندگی، متکی به تجربه و محاسبات خود است. اگر در کسب خود رعایت حلال و حرام را هم بکند کسب او از منظر دینی، چه بسا عبادت محسوب شود. همان شم بازرگانی که او را برای سود بردن کمک می کند، در موردی دیگر معامله‌ای ربوی را سود بخش می یابد. در اینجا اگر بخواهد به مقتضای شریعت عمل کند، آن معامله و سود مورد انتظار از آن را برای اطاعت فرمان خدا وا می نهد. آیا چون شم تجاری اش در این مورد بر خلاف فرمان خدا حکم می کرد، دیگر این شم تجاری غیردینی و نجس و دور انداختنی می شود و در معاملات حلال هم دیگر نباید از آن بهره برد؟ آیا این گونه حکم کردن خود یک بدعت نیست؟

این که برخی گمان می کنند اقتصاد اسلامی یک علمی است غیر از آن چه بشر تا به حال به تجربه و نظریه آموخته است با کدام مبنای دینی است؟ رعایت حرمت ربا و احتکار، واجب است، هر فرمان دیگری در زمینه اقتصاد که از منابع دینی و با روش فقاهتی معتبر به دست آید نیز مطاع است اما آقایان از کجای کتاب و سنت می خواهند فرمول محاسبه نقدینگی را پیدا کنند؟ آیا می خواهند نظرات اقتصادی خود را به دین خدا بیفزایند؟ تولید علم نافع به حال جامعه خیلی کار خوبی است، هر کس توانش را دارد نظریات بدیع بدهد، ذهنیات خود را هم در تولید آن دخالت بدهد، اما نمی تواند به صرف اینکه ذهنیاتش در فضای دینی شکل گرفته و سعی کرده گزاره های دینی را در تولید علمش دخالت دهد، مدعی دینی بودن علم تولید شده اش باشد. فهم دین خدا منابع و روش معتبر خود را دارد.

مثال دیگر: پزشکی، این که در سیره معصومین ممکن است دستورات بهداشتی یا درمانی وجود داشته باشد خیلی قابل توجه است و مومنین با اعتماد به دستوراتی که به نحو استحباب یا حتی وجوب (به فرض وجود) وارد شده باشد عمل می کنند. حتی ممکن است کسانی تحقیق کنند و برای برخی احکام شرعی، ثمرات بهداشتی و درمانی بیابند، اما هیچ کدام از این موارد نمی تواند توجیه کند که ما به نام دین، مومنین را ملزم (استحبابا یا وجوبا) به ترک سایر روش های پزشکی ایرانی، چینی، هندی، مدرن و… کنیم. مگر آنکه خلاف شرعی در روش های آنان باشد که در این صورت آن روش ها را باید وانهاد (به حکم اولیه، شرایط ضرورت داخل بحث ما نیست). آیا در جایی داشته ایم که معصومین رجوع به اطبای یهودی و مسیحی را به خاطر تاثیر ذهنیات بعضا باطلشان در طبشان، منع کرده باشند؟ حرام شمردن حلال خدا یا مکروه دینی معرفی کردن مباحات بدعت است.

یک جامعه شناس یا روانشناس، مسلمان یا کافر، علمشان هر چند مثل تمام علوم بشری خالی از خطا نیست و ممکن است حاوی پس زمینه های ذهنی مختلفی باشد، اما تا جایی که تبیین های مفیدی از سازوکار روان فرد یا تحولات و گرایش های جامعه می دهند که با تعالیم دینی منافات ندارد، قابل استفاده اند. البته اگر تجویز خلاف شرع دارند آن تجویز برای مومن یا جامعه دینی قابل پذیرش نیست به خصوص اگر در گزاره های مبنایی مفروضاتی خلاف معارف دینی دارند، نتایجی که از آن مبانی باطل به دست می آید هم از منظر دینی قابل قبول نیستند مگر اینکه نشان داده شود که از مبانی باطل نتیجه ای گرفته شده که اتفاقا به دلیل دیگری درست است.

ممکن است در جایی به مناسبت، به کاری که غرض از انجام آن، خدا پسندانه باشد، دینی بگویند، مثلا به علم عالمی که غرضش شناخت صنع الهی است علم دینی بگویند یا با توجه دادن به این که موضوع مورد بررسی همه علوم آیات خداست همه علوم را دینی بدانند. اولا طبق مقدمه اول منظور ما از دینی بودن قابل استناد به شارع بودن است، لذا این تفاوت در تعریف منافاتی با محتوای نوشته حاضر ندارد. ثانیا هیچ کدام از این دو تعریف، منجر به وانهادن علمی و تاسیس یا اتخاذ علم بدیلی به عنوان علم دینی نمی شود. در مورد اول تنها توصیه می شود که برای دینی بودن علمتان نیتتان را در به کار گیری علم، خداپسند کنید و در مورد دوم اصلا هر علمی به این جهت که پدیده های عالم که آیات خدا هستند را بررسی می کند خواه نا خواه دینی است.

همچنین ممکن است، در جایی در تعیین مصادیق احکام فقهی (تعیین موضوع)، به عرف عقلا ارجاع داده شده باشد یا به تشخیص مکلف واگذار شده باشد، در این موارد علوم بشری برای عمل به دین استفاده می شوند که از جهت حکایت علم از عرف عقلا یا تشخیص مکلف است نه دینی بودن آن علم.

دانش و تجربه بشری، محصول تلاش بشر برای سامان امور و شناخت پدیده های پیرامون خود تا امروز است. اصلا اگر همه جا نتایج محاسبات عقلایی ما با شرع منطبق بود که تعبد و تسلیم در مقابل فرمان خدا این چنین ارزشمند و سخت نبود (البته عقل مستقل و فطری، خود حجت شرعی است و با محاسبات عقلایی متفاوت است). در عین حال، اگر رعایت حلال و حرام شود، به کارگیری برساخته های بشری در هر ساحتی شامل علوم، فنون، هنر، قوانین و... منافاتی با تدین و دینی بودن ندارد. یعنی حق نداریم به نام دین و بدون حجت دینی آن ها را به بهانه دینی نبودن، ضد دینی معرفی کنیم.

خلاصه اینکه «دینی بودن» دکان نیست که برای کنار زدن دیگران بازش کنیم، بعد بمانیم که حالا چه عرضه کنیم!! و به ورطه بدعت بیفتیم. دین خدا و گزاره‌ها و فرامین آن، تنها از منابع و روش خاص خود به دست می آید و کافی است که در ساحت های مختلف رعایتش کنیم.

سکولاریزمعلم دینیدینسکولار
مهندس فرایند و انرژی، دوستدار کوهنوردی و مطالعات فرهنگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید