محسن فراهانی
محسن فراهانی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

زاکانی شهردار تهران یا نماینده قم؟ _


زاکانی شهردار تهران شد یا نشد مهم نیست. البته مهم است ولی ما در این مطلب دنبال بحث دیگری هستیم. اینکه چرا نمایندگان مجلس در وسط دوران نمایندگی خود باید مجلس را رها کنند و به پست و مقام دیگری چشمک بزنند؟ این چشمک‌ها خیانت به رای مردم نیست؟ شاید بگویید خدمت، خدمت است دیگر. این سنگر و آن سنگر نمی‌شناسد. چه نماینده مجلس باشد، چه شهردار هدفش خدمت به مردم است. اما جسارتا فرق می‌کند. بد هم فرق می‌کند.
_
مردم قم بالاخره هدف و منظوری داشتند که به آقای زاکانی رای دادند تا نمایندگی آنها را در مجلس به عهده بگیرد. حالا وسط راه نرسیده نمایندگی آنها را رها کند و به مردم تهران خدمت کند؟ در این دو سال باقی مانده چه کسی می‌خواهد وظایف آقای زاکانی به عنوان نماینده مردم قم در مجلس را انجام بدهد؟ چه کسی از حق و حقوق آنها صیانت کند؟ شاید بگویید خب یک نماینده دیگر دارند و آن انجام می‌دهد. خب عزیزان اگر آن یک نفر می‌توانست همه این کارها را انجام بدهد پس کلا آمدن آقای زاکانی به مجلس اضافی بود و حقوقی که می‌گرفت هم اسراف می‌شد.
_
حالا شما بگویید زاکانی پاکدست است و سالم است و کاری است و ضدفساد است و...
چه اهمیتی دارد؟ اصلا بحث خوب بودن یا با بودن زاکانی نیست. بحث این است که قانون ما باگ دارد. سوراخ است. مردم هم از این سوراخ‌ها زیاد گزیده شده‌اند. اینکه نمایندگان مجلس بروند شهردار و وزیر بشوند یک مشکل قانونی است. چون آن صندلی که آنها روی آن نشستند و از مهمترین صندلی‌های حکومتی است، خالی می‌شود و حداقل ۲ سال هم خالی می‌ماند. شامپو تخم‌مرغی نیست که آب بریزی ته آن و مجددا استفاده کنی. صندلی مجلس است. نماینده یک شهر است. نمایندگی صدها هزار نفر را برعهده دارد. البته در کشور ما صدها هزار نفر خیلی مهم نیست. یک مشت رعیت هستند دیگر. سلبریتی که نیستند. اگر بودند خود رئیس مجلس شخصا و راساً اقدام می‌کرد و با اسم کوچک بعلاوه یک جان در پس نام‌شان آنها را خطاب می‌کرد و جواب می‌داد.
_
از طرفی این نمایندگان مجلس که در میانه راه ول می‌کنند و به وزارت و شهرداری می‌روند، اگر برنامه دارند که یعنی زمان نمایندگی خود را صرف نوشتن برنامه برای پست جدید کردند و کلا فکر و ذهن‌شان دنبال پست و مقام دیگری بوده. که اگر اینطور باشد وای به حال آن مجلس. اما اگر نه. تمام وقت در اختیار مجلس و مردم شهر خود بودند که پس وای به حال پست و مقام جدید که یک فرد بدون برنامه و آمادگی قبلی سکان آن را به دست می‌گیرد.
_
الان یک آدم معمولی بخواهد در پَست‌ترین شغل جامعه استخدام بشود، آن هم از نوع شرکتی و درپیت استخدامی، از او صدجور سفته و تضمین می‌گیرند که وسط کار ول نکند و برود و دست آنها را بگذارد در پوست گردو. آنوقت بزرگواران در مجلس که اینقدر وظیفه مهم و استراتژیکی بر عهده دارند، اگر همه‌شان هم بخواهند وزیر و رئیس سازمان‌های بزرگ و شهردار و استاندار و رئیس‌جمهور و... بشوند هیچکس نیست که بگوید هی آقا کجا کجا؟
_
پس به این نتیجه می‌رسیم که باید قانونی وضع بشود که نمایندگان مجلس همان موقع که نامزد انتخابات می‌شوند باید بپذیرند و تعهد بدهند که اگر رای آوردند، ۴ سال در آن مقام به مردم شهر خود خدمت کنند حتا اگر شانس ریاست جمهوری داشته باشند. اینطور شاید مردم دفعه بعد دست و دل‌شان به رای دادن برود و نگویند «چه فایده؟ این که می‌خواهد وسط کار ول کند و برود وزیر یا شهردار و... بشود». اما می‌دانید نکته غمگین ماجرا کجاست؟ اینجاست که این قانون را باید خود نمایندگان مجلس بنویسند که عمرا بنویسند و خود را از نعمت پست و مقام‌های دیگر محروم کنند. پس تا ابدالدهر اوضاع همین است که هست.
خلاص

شهردار تهرانزاکانیشورای شهر تهرانزاکانی شهردار
طنزنویس و خبرنگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید