چند سال پیش در بخش نخبگانی انقلابی کشور فردی ظهور کرد به نام حسن جلالی عزیزیان که به مرور در بین اهل قلم به شهرت رسید. او کتابهای مهمی درباره اهل بیت (ع) نوشت. مقالات و کتب تاریخی جذابی به رشته تحریر درآورد و همگان از قلم و دانش او لذت میبردند. حسن خان قصه ما در مورد امام زمان، نماز، شهید هاشمینژاد، زندگینامه مقام معظم رهبری، تاریخ مرند و جلفا و شهرهای آذربایجان، حضرت قاسم، زندگینامه علامه بحرالعلوم، دو طفلان مسلم و... کتاب و مقاله نوشته است. کتابها و مقالاتی که نظیرش نیست و هنوز هم منبع و مرجع بسیاری از علاقهمندان قرار میگیرد. خلاصه حسن خان کلی اسم در کرده بود و کلی طرفدار داشت و کلی عزت و احترام و دبدبه و کبکبه برای خودش دست و پا کرده بود. به سرش قسم میخوردند. بعضیها میگفتند یگانه عالم روزگار ماست. بعضیها میگفتند ما با خواندن کتابهای او زندگیمان زیر و رو شد و قبلا ضدانقلاب و اسلام بودیم و الان عاشق امام زمان و رهبری هستیم و...
_
ناگهان اما حسن جلالی عزیزیان به سوئد رفت و اعلام کرد من یهودی مخفی بودم و اسم اصلیام «هارون وهمون» است. او در سوئد کتاب جهودکشان را نوشت و اقدام به ترویج یهودیت و بهاییت کرد و پیامبر اسلام را راهزن خواند و به امیرکبیر گفت وحشی و...
آن روزها همه در ایران شوکه شدند و دهانها از تعجب باز مانده بود. حتا برگهای خود نتانیاهو هم ریخته بود و به رییس موساد گفت: حاجی این راست میگه؟ رئیس موساد هم جواب داد: بله آقا. ما کلی یهودی و بهایی مخفی تو ایران داریم که تو اقشار مختلف جامعه نفوذ کردن و خیلیهاشون کلی اعتبار و شهرت و محبوبیت دارن. نگاه نکن تو گاندو همه جاسوسها تابلو هستن. جاسوس واقعی اونه که به عقل جن هم نرسه جاسوسه نه اینکه بدحجاب باشه یا ریش پرفسوری داشته باشه و سیگار انگلیسی بکشه و عینک دودی بزنه و تو خیابون هم مدام چپ و راست رو نگاه کنه... (البته این بخش شوخی بود ولی چیزی از حقیقت کم نداشت).
_
از شما که پنهان نیست از خدا چه پنهان من چند ماهی است به این موضوع فکر میکنم. به اینکه یهودی و بهایی مخفی که در ایران کم نیست. انگلیس و اسرائیل هم که بیخیال جاسوسی از ایران نمیشوند. پس در حال حاضر چند جاسوس در ایران حضور دارند؟ کجاها هستند؟ چه مقام و منصبی دارند؟ آیا بین نخبگان، سخنرانان، استادان، شاخهای انقلابی توئیتر و... هم حضور دارند؟ مثلا کسی که به عقل جن هم نرسد که او جاسوس باشد یا یهودی و بهایی مخفی؟ مثلا کسی که کلی اعتبار و شهرت و محبوبیت دارد؟ مثلا کسی که چهره شاخص انقلابیگری است؟ مثلا کسی که در مورد امام زمان و مهدویت و... سخنرانیها و مقالات متعدد دارد؟ مثلا کسی که مرید و شاگرد و پیرو زیاد دارد و اگر یک روز مشخص بشود او آنچه ادعا میکرده، نبوده ناگهان لطمه بزرگی به اعتقاد و باور هزاران نفر وارد بشود؟
_
قطعا تاریخ تکرار خواهد شد. اما مهم این است که ما در کوران حوادث چگونه رفتار میکنیم. آیا کرک و پرمان میریزد یا همچنان با قدرت روی باورهای خود میمانیم؟ پس بیایید این آدمهای گندهای که کلی برای خودشان برو و بیایی دارند را بیشتر از این گنده نکنیم. منظورم همین چهرههای رسانهای انقلابی است. از پیحهای توئیتر گرفته تا فلان آخوند و بهمان استاد. نمیگویم کتابشان را نخوانیم و سخنرانیشان را گوش نکنیم. نه. هم بخوانیم و هم بشنویم و هم دنبالشان کنیم اما فقط به عنوان یک تولیدکننده محتوا و بس. نه به عنوان استاد و مراد و چراغ راه و الگو و...
ما باید فقط به عنوان یک خواننده یا شنونده عاقل محتوای تولیدی آنها را دنبال کنیم. نه به عنوان یک مرید و عاشق و شیفته و مجذوب و وابسته و مدیون. حتا اگر حرفهای او ما را متحول کرده باشد و ما را به راه راست هدایت کرده باشد باز هم دلیل نمیشود او فردی بیخطا و معصوم و عاری از هر عیبی باشد.
متاسفانه این روزها عدهی زیادی از رفقای ما این آدمهای شاخص انقلابی را تا حد خدا بالا میبرند. خداوند باری تعالی گاهی اوقات نگاه میکند میبیند در کنارش یک نفر ایستاده است. با تعجب میگوید تو اینجا چه میکنی؟ طرف هم جواب میدهد شاگردان و مریدان و پامنبریهایم مرا تا اینجا بالا آوردند. خداوند میگوید برو پایین پسر جان. اینجا جای تو نیست. آن فرد هم میگوید چشم. فقط این تابلویی که اینجا زدید دو تا کله بز توش داره که نماد فراماسونریه. حالا باز خود دانید.
خلاص