ویرگول
ورودثبت نام
محسن فیاض
محسن فیاض
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

لطفا خدا رو بزارید سر جاش !

بچه که بودم یادمه پدرم داداش کوچیمو بغل می کرد و بعضی وقت ها اونو به هوا پرتاب می کرد .

داداشم خیلی کیف می کرد اونقدر ذوق می کرد که نگو ، همیشه دلم می خواست یه بار منو بغل کنه و بندازه رو هوا .

تا اینکه یه بار این اتفاق افتاد و منو بغل کرد و به هوا پرتاب کرد !!

راستش داشتم از ترس می مردم تو همون چند لحظه ای که رو هوا بودم هزار فکر به سرم زد

نکنه منو ول کنه ؟ نکنه نتونه منو به موقع بگیره ؟ نکنه از دستش لیز بخورم ؟ نکنه با سر بیام پایین ؟ نکنه ؟ نکنه ؟ و

کم کم که بزرگ شدم فهمیدم که نه منو ول می کرد و نه از دستش لیز می خوردم .

اما چرا وقتی بزرگ تر شده بودم می ترسیدم ؟

چرا اعتمادم رو به بابا از دست داده بودم ؟

فقط یک دلیل داشت . ذهن منطقی من خودشو مینداخت وسط و نمی گذاشت از اون حرکت لذت ببرم .

یه کم فکر کنید . این طرز تفکر آشنا نیست ؟

همه مردم راهشونو گم کردن به جز تعداد انگشت شماری . هیچ کس دیگه به فکر خدا نیست .

هیچ کس دیگه خدا رو نمی بینه . چراشو نمیدونم ولی خدا رو از سر جاش برداشتن و جاش یه چیز دیگه گذاشتن .

بله یه چیز دیگه گذاشتن … مثلا : پول ،پارتی،قدرت،شهوت و …. حالا دیگه حتی نمی دونن راه درست چیه و به کی میشه اعتماد کرد ؟!!


لطف کنید و بییان یه کاری بکنیم !

بیایین خدا رو مثل قدیما بزاریم سر جاش !!!

بزاریم اون خداییشو بکنه و ما بندگیمونو .

باید یاد بگیریم بهش اعتماد کنیم ، اعتماد .

اعتماد کنید .

آرام بگیرید که خدا حواسش به همه چیز هست .

فرمان زندگیتونو بدین دستش مطمئن باشید ضرر نمی کنید .

تنها کسی که بتونه شما رو از هر وضعیتی نجات بده فقط خود خداست و بس !

پس لطف کنید و خدا بزارین سر جاش !!





آموزش موفقیتآموزش اعتماد به نفسمحسن فیاضراز آرامش در زندگیآرامش را تجربه کن
.... آخ که چه حس خوبی داره نوشتن ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید