چیزی آموخته بودم. چیزی که در بقراط ابنمیمون، یا آسلر پیدا نمیشد: «وظیفهی پزشک تعویق مرگ یا برگرداندن بیماران به زندگی قبلیشان نیست، بلکه در آغوش کشیدن بیمار و خانوادهایست که زندگیشان از هم پاشیده و تلاش برای اين است که بتوانند دوباره بایستند و با وجود خودشان روبهرو شوند و آنرا بفهمند.»
وقتی نفس هوا میشود - پال کلانثی
پ.ن:
بیماری که امروز در بخش ایزولهی اطفال راند شد دیابت تایپ ۱ داشت. علت بستریاش هم مشخص بود: DKA. اتفاقی ترسناک برای هرکسی که دیابت دارد. روی تخت کودک ۱۲ سالهای را میدیدیم که ۱۳۰ سانت قد و حدود ۳۰ کیلو وزن داشت. قد و وزنی تقریبا متناسب با یک پسربچهی ۹ ساله. پسربچهای که ۷ سال است انسولین میگیرد و سالی چهار بار بستری میشود.
به مادرش گفتیم که وضعیتش آنچنان جالب نیست. قد و وزنش با هم تناسبی ندارد، رنگ و رویش رفته. حواست هست که مرتب انسولیناش را بگیرد؟ گفت حواسم را میدهم، ولی خودش رعایت نمیکند و دیگر جدی نمیگیرد.
اتندنیگ نگاه کودک کرد و گفت «درسات چطوره؟ دوست داری بزرگ شدی دکتر مهندس بشی؟»
همگی لبخندی زدیم، پسرک هم به ما نگاه کرد و همین کار را تکرار کرد و بعد سرش را برگرداند. اما بین خندهی ما و او فرسنگ ها فاصله وجود داشت. انگار که به یک دوندهی گفته بودند: «روی زمین که همه میدوند، روی آب هم میتوانی بدوی؟» تلخی آن خنده و نگاه آنقدر زیاد بود که دیگر نمیشد دوباره به آن چشم ها و دهان نگاه کرد. خنده و نگاهی که به ما میگفت، مسئله من را آنقدر خنده دار و خیالی دیدهاید و تفسیر کردهاید که جوابی جز همین خنده برایتان نیست.
بنظر میآمد خندهی واقعی در یادآوری این حقیقت بود که «ما اگر کارهایی کنیم خواهیم مُرد و او اگر کارهایی را نکند.» و واقعاً فرق است بین کسی که بخاطر کردهاش تنبیه میشود و کسی که بخاطر نکردهاش.
و حتی بسیار فرق هست بین کسی که بعد از تنبیه به او بگویند «تنبیهات کردیم که دیگر تکرار نکنی» با کسی که به او بگویند «تنبیهات کردیم که دوباره همین کارها را در خانه تکرار کنی»
حالا چه؟ آیا میشود همچین کسی را با بقیه که دکتر و مهندس شدهاند قیاس کرد؟ و بعد از اینکه همچین کسی را نجات میدهیم بگویم: «خوشحال باش، نجات پیدا کردی» آیا ما واقعا در یک دنیای مشترک سیر میکنیم و «هر برگشتی» برایمان یعنی یک فرصت جدید؟
آن لحظه یاد این نقل قول پال کلانثی افتادم و تداعی این توهم بزرگ که بیمارستان جایی برای برگشتن به زندگی است و پزشک کسی که این کار را متقبل میشود و حالا قرار است بیمارانی ببینیم که خوشحال تر اند.
گاهنوشته های من در تلگرام : https://t.me/azmasirman