پاول چرچلند (متولد 1942) و همسرش پاتریشیا، در عرصه فلسفه ذهن و فلسفه علوم، به عنوان لیدرهای جریان تقلیل گرایانه و حذف گرایانه شناخته می شوند.
چرچلندها در ۵ دهه اخیر تمام هم خود را مصروف تبیین چندوجهی قرائت ماده انگارانه پیرامون مساله ذهن و خودآگاهی نموده اند. کتاب ماده و آگاهی (Matter and consciousness) اثری مهم از پاول چرچلند است که حدود ۴ دهه قبل تالیف شده است؛ یعنی در اوان انقلابهای عصب شناختی پیرامون مغز و کارکردهایش.
چرچلند در این اثر، به شیوه ی مثابه سایر متونش، با بررسی جامع الاطراف مساله بزرگ دوگانه انگاری ذهن و بدن، به وارسی نظریات مختلف پرداخته و تلاشی مضاعف برای منصف نشان دادن خود می نماید. به نظر می رسد چرچلند به دنبال تثبیت خود در ذهن خواننده به مثابه فردی منصف و بدون سوگیری و در عین حال قاطع است؛ که تا حد زیادی در این امر توفیق داشته است.
پاول چرچلند در اثنای بررسی نظریات مختلف ماتریالیستی و دوگانه انگاری، به نفع و بر علیه هر یک از آنها ادله ای اقامه می کند که همین بحث، مبنای وی در سایر بخشهای کتاب می گردد. نکته مهم اینکه سوگیریهای نغز و زیرکانه او در لابلای متون کاملا قابل مشاهده است. این در حالی است که دوگانه انگاران دلایلی و دعاوی سترگی پیرامون ادعایشان دارند.
چرچلند در فصول مختلف کتاب در تلاش است نظریه ماده انگارانه (تقلیل گرا، رفتارگرا، کارکردگرا و حذف گرا) را در کلیت خود، جایگزینی قطعی برای دوگانه انگاری معرفی کند. او آینده فلسفه ذهن را چیزی جز چارچوبی عصب شناسانه پیرامون مغز نمی داند.
از جمله موارد قابل ذکر پیرامون ماده و آگاهی عدم اشاره به برخی نظریات و تبیینهای رقیب جدی است. از جمله نظریه فرارویدادگی و نوخاستگی ذهن است که در دهه ۷۰ میلادی توسط جیگون کیم (Jaegwon Kim) تبیین و ارائه شد. نظریه فرارویدادگی منطقا در دسته نظریات دوگانه انگار ذهن قرار می گیرد و ترندی مهم در فلسفه ذهن می باشد.
از جمله جذاب ترین بخشهای ماده و آگاهی، تبیین وی نسبت به انواع هوش در گستره کیهان و محاسبات سرانگشتی (role of thumb) جالب وی است. این فصل کاملا نشان از احاطه مناسب چرچلند به مبانی کیهانشناسی است؛ کمااینکه پاول چرلند احاطه ای بیش از این به حوزه اعصاب شناسی و علوم مربوط به مغز دارد.
به نظر می رسد ماده و آگاهی با توجه به تغییرات عظیم و وخیمی که در حوزه علوم شناختی و عصب شناسی روی داده است، به کتابی کلاسیک در این حوزه بدل شده است اما در عین حال ظرایف و دقتهای علمی بسیار زیاد این کتاب هنوز آن را در رده مهمترین آثار همهفهم حوزه فلسفه ذهن قرار می دهد.