کتاب «دفترچه ممنوع» (به ایتالیایی Quaderno Proibito) اثر آلبا دسس پدس، بیش از یک داستان، مانیفستی از اوضاع زنانهگی در جامعه ای در افق رویداد مدرنیته است.
تصویر و ترسیم اون از زن بودگی در ایتالیای پس از جنگ جهانی، ترسیمی همزاد از اوضاع زنانهگی در جامعه ایران است. آنچه در خواننده ایرانی با خواندن این کتاب شکل می گیرد، فارغ از جنسیت خواننده، حسی آشنا نسبت به خود و یا بستگان پیرامونی وی است. «والریا» میراث دار نسل بحران زاده و میراث خانوادگی خود و در چالشی ناآگاهانه با نسل پس از خود، در انبوه مصائب و مشکلات روزانه غرق و با ناخودآگاهی خود همزیستی مناسبی دارد.
«دفترچه ممنوع»ی که والریا با کشش درونی غریبی آن را تهیه کرد، نمودی از میل انسان گمگشته ی محنت بار سوبژکتیو به درون یابی است و با ابژه کردن خود درصدد ارضای این میل بر می آید.
دفترچه ممنوع حکایت تصادم پارادایم هاست. چارچوب های سنتی اخلاق و عشق و تعهد دیگر پاسخگوی حقیقت نیست و اساسا حقیقت امری سیال در بستر و بستار زمانه می نماید. والریا با ابژه کردن حالات خود در دفترچه ای که خود آن را ممنوعه می پندارد، دیگر به مفاهیم آرامش، انقیاد، سنت، دین، اخلاق، عشق، تعهد، خیانت و امید همچون گذشته نمی نگرد و در مهلکه تردید و عمل غوطه ور است. این گذار از سوبژکتیویتی به ابژکتیویتی و انضمامی کردن انتزاعیات مهلکه ای است که والریا را با خود روبرو می کند. «ماما» در جستجوی خویشتن خویش و والریای گمشده در وظایف و عادات، در نهایت خود را قرین عشق می بیند.
به نظر، «ترس» مفهومی محوری در داستانواره دسس پدس است؛ ترس یافتن هستی در کلیت خود، ترس روبرو شدن با حقیقت و به بیان دقیقتر، دیگرگونه بودن و سیالیت حقیقت. از این منظر، «دفترچه ممنوع» داستانی فراجنسیتی و فرااجتماعی است.
آلبا دسس پدس خود پدیداری از زمانه و زمینه پرچالشی است که در آن زیسته و بالیده است. خانواده ای با اصالت و سنتی، جامعه ای در حال گذار، کشوری جنگ زده و اجتماعی سیاست اندود که زن و زنانهگی محنتی عظیم در آن است.
دسس پدس، تا آنجا که نگارنده سطور بدیشان آشنایی دارم، نمادی از زن آوانگارد و آزادی خواه میانه های قرن بیستم است. او استاد کلمات قصار و جمله های کلیدی است و دفترچه ممنوع و سایر آثار او مشحون از جملات نغز و پرجاذبه است....
(پایان بخش اول)