سید محسن نجفی
سید محسن نجفی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

پایتون از زبان یک دانش اموز (قسمت۴)

به نام خدا

یک شش ماهی بود که نبودم الان اومدم با انرژی و پر شور شروع کنم و بترکونم

قبل از اینکه بخونین لایک کنین اون اخرم اگه خوشتون اومد منو فالو کنید (اگه فالو ندارید) بعدش بیاین تا بگم براتون

همونطور که توی پست های قبل اشاره کردم من میام شرکت بابام کار میکنم که قبلا بیکار میگشتم الان تو بخش پشتیبانی شرکت نسیم تلکام کار میکنم

خب از حاشیه بگذریم و بریم سراغ اصل مطلب

یک روز پدرم بهم گفتن که میخوای برنامه نویسی یاد بگیری گفتم اره و تا الان هم یه ریزه ویدیوهای اموزش پایتون رو که دانلود کردم دارم میبینم اون دوه ویدیوی که مال یک سال پیشه که توی سایت تاپ لرن دیدم و دانلود کردم و نگاه کردم و یک چیزهایی یاد گرفتم.

تا اینکه چند وقت پیش توی یک دوره اموزشی در مجموعه پایتون تیک ثبت نام کردم هشت جلسه در ماه هست که روز های زوج ساعت ۶ تا ۸ بود که با تایم تمرین واترپلوم تداخل داشت که گفتم اگه امکانش هست صبح بذارید و شد ساعت ۱۲ تا ۱و۳۰ که وقتی بهم خبر دادند که من توی استخر بودم (شاید بگین مگه تایم تمرین کی تا کیه که باید بگم از مدرسه در رفتیم گیر اقای عامل افتادیم که ساعت ۷و۳۰ اونجا نباشی رات نمیده) بعد اونروز شنبه هم تمرینمون یک ریزه بیشتر طول کشید تا ساعت یک ربع به دوازده طول کشید بعد وقتی از سمت استخر به شرکت بابام راه افتادم و رسیدم شرکت اومدم تلگرام رو چک کردم دیدم که ساعت دوازده باید سیدرضی ۶ باشم و سیدرضی کجا و بابک کجا باید میرفتم ایستگاه طالقانی سوار مترو میشدم تا ایستگاه سیدرضی ۵ تا ایستگاست و پیاده روی هم خیلی داره الان ساعت چند بود ۱۲:۱۵ که از نیم ساعتم بیشتر تو راه بودم و میشد حدود ۱ میرسیدم و نیم ساعت تو کلاس بودم اسکوتر شارژ زیاد داشت پس ورش داشتم سوار شدم راه بیفتم سمت مترو که دیدم راه نمیره یادم اومد که سنسور ترمزش دوباره ایراد پیدا کرده همیشه با جند بار ترمز گرفتن حل میشد و راه میفتاد ولی امروز نمیشد?بعد اومدم تا سنسورشو درست کردم شد دوازده و نیم اگه پرواز هم میکردم بازم ۵ دقیقه اخر میرسیدم که چه فایده

این هم لوگوی پایتون تیکه
این هم لوگوی پایتون تیکه

جلسه اونروز رو که از دست دادم تا دیروز که هماهنگ کردم گفتن نیم ساعت زودتر بیا میگیم همیار هم بیاد تا باهم دیگه کار کنیم.

دیگه ترسیدم گفتم این جلسه نباید دیر برسم پس زودتر از استخر اومدم بیرون اما در قفل بود بعد از کلی دوندگی بالاخره در رو باز کردن که بریم بیرون من با اسکوتر بودم رفتم اول شرکت بعد یادم اومد که من کارتم دست ابجیمه?

از اقای رستگار من کارت گرفتم و دادم اقای جهانی برام شارژ کرد و راه افتادم رفتم ایستگاه طالقانی اسکوترو تا کردم گذاشتم توی اسانسور برم پایین رسیدم پایین دسته شو صاف کردم رفتم که سوار شم بعد مامور گفتش که اسکوتر نمیتونی ببری تو قطار شهری اومدم اسکوترو گذاشتم دویدم رسیدم دوباره به مترو ایندفعه سوار شدم و رفتم به سمت سید رضی تا اینکه رسیدم به ایستگاه مد نظر باید میرفتم تو وکیل اباد ۲۱ بعد از روی پل رد میشدم وارد سیدرضی۶ و پلاک ۱۸۵ تا اینکه رسیدم من باید ساعت ۱۱:۳۰ اونجا میبودم که ساعت ۱۰:۵۰ رسیدم که خیلی زود بود هنوز بچه های کلاس قبلی اون کوچولو ها بودن تا اینکه علی که همیار بود رسید اون کلیات پایتون رو توضیح داد که من تو اون دوره های اموزشی که بالا اشاره کردم یاد گرفته بودم بعد دونه دونه بچه ها اومدن تا استاد هم اومد پروژه خاصی انجام ندادیم متغیر ها رو اموزش دادن که البته کل پایتونم ریاضیه و یک ریزه هم ریاضی کار کردیم



ادامه در قسمت بعد

اومدم بگم که فایل این جلسه رو هم براتون میذارم

پایتونپایتون تیکریاضیواترپلوبرنامه نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید