درود بر شما عزیزان،
اجازه بدید این مطلب رو با جمله ای از همین کتاب شروع کنیم:
" آنچه انسان ها را از پا در می آورد، رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست بلکه بی معنا شدن زندگی است که مصیبت بار تر است و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت. "
با تکیه بر گفته تیتر روزنامه لس آنجلس تایمز مبنی بر اینکه اگر امسال می خواهید فقط یک کتاب بخوانید، حتما "انسان در جستجوی معنا" را انتخاب کنید، به جرات می توان گفت یکی از برترین کتابهای موجود در جهان است.
دکتر ویکتور امیل فرانکل (نویسنده کتاب) یک روانشناس پیشگام و تاثیرگذار در اروپاست. نظریه او تحت عنوان لوگوتراپی یا معنا درمانی، وی را تبدیل به رهبر سومین مکتب روان درمانی وین (پایتخت اتریش) و نیز معروفترین متفکر دوران ما در این حوزه کرده است. وی چندین سال بسیار سخت و دهشتناک را در اردوگاه های مرگ نازی سپری کرد و به دلیل رنج ها و سختی های فراوانی که در این مدت متحمل شد، توانست روش های تحول آمیز در روانپزشکی را ابداع کند. باور اصلی این نظریه (معنا درمانی) این است که نیروی انگیزه اصلی انسان، جستجوی معنا در زندگیست.
دکتر فرانکل گاهی از بیمارانش که از ناراحتی های بزرگ و کوچک رنج می برند می پرسد:
- چرا خودکشی نمی کنید؟
و اغلب از جوابی که آنها می دهند، روش درمانی ویژه خود را در می یابد. در زندگی یک شخص عشق به فرزندان وجود دارد که می توان به آن اتکا کرد و دست به خودکشی نزد. در زندگی شخص دیگری، استعدادی وجود دارد که باید مورد استفاده قرار بگیرد. برای یک نفر دیگر، شاید تنها چیزی که ارزش حفظ و نگهداری داشته باشد، خاطرات قدیمی باشد.
کنار هم گذاشتن این تکه ها و تبدیل آنها به یک الگوی منسجم از معنا و مسئولیت، هدف و چالش لوگوتراپی یا معنا درمانی است.
در این کتاب ما با هسته مرکزی اگزیستانسیالیسم رویاروی می شویم که اگر زندگی رنج بردن است، برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت. این کتاب در نظر ندارد که از اتفاقات و رویدادها گزارشی ارائه دهد، بلکه تجارب شخصی را منعکس می کند که میلیون ها انسان آن را لمس کرده و از آن رنج برده اند. می توان گفت کتاب شرحی است از درون اردوگاه کار اجباری آشویتس که به وسیله ی یکی از کسانی که جان سالم از آن به در برده است بازگو می شود.