مژگان شفاعتی
مژگان شفاعتی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

دود "مردمی نبودن مسئولان" به چشم خودشان می رود

مژگان شفاعتی



دولت سیزدهم با شعار «باید قوی شویم» تا تهدید نشویم، کار خود را آغاز کرد اما؛ کاش این نکته را هم مورد توجه قرار می داد که طبق بیانات رهبر،منظور از قدرت، قدرت نظامی نیست بلکه، اقتصاد کشور باید قوی شود.

رفاه اقتصادی، معیشت و تورم، این روزها یکی از مهمترین دغدغه های خانواده های ایرانی است. همان دغدغه هایی که در اثر بی توجهی و سهل انگاری مسئولان به کابوس بزرگی تبدیل شده است.

متاسفانه طی چند دهه اخیر، نه تنها شاهد رشد اقتصادی وافزایش درآمد مردم نبودیم بلکه؛معیشت خانواده ها، دچار مشکلات فراوانی شده و تحریم و تورم قوز بالای قوز همه آنهاست.

اگرچه تحریم و تورم کمر مردم را خم کرده ولی ؛ برای تعدادی از مسئولان، خوش یمن و مبارک بوده و همچنان هست

زیرا بسیاری از این مسئولان با خواندن چند ورد معجزه گر، یک شبه صاحب چند خانه در شهرهای بزرگ و چندین ویلای چند هزار متری در خطه سرسبز شمال، جنوب، شرق و غرب کشور و در بسیاری از موارد حتی خارج از کشور هم شده اند.

براستی اگر تبعات اقتصاد مقاومتی را "فشار مقاومتی" تصور کنیم، قشر آسیب پذیر و کم درآمد کشور، فشار شب اول قبرشان را در همین دنیا و آن هم به کرات، از سر گذرانده و همچنان می گذرانند.

متاسفانه چه بپذیریم و چه نپذیریم، وضعیت اقتصادی کشور،خوب نیست و به تبع آن معیشت بسیاری از خانواده ها حال خوشی نداشته و آنها دیگر بیشتر از این، توان و تحمل فشار حداکثری را ندارند.

اما مسئولانی که با شعار مردمی بودن برای رسیدن به کرسی قدرت از هر ترفندی بهره برده اند، به جای رسیدگی و رفع مشکلات مردم ،تنشان به تن پر چرب تحریم و تورم خورده و هزار ماشاا... فربه تر، جوان تر و ثروتمند تر شده اند.

براستی چرا تحریم و تورم در مسئولان اثر ندارد؟!. چرا آنها صدای گرانی های سرسام آور را نمی شنوند؟!.مگر آنها در این کشور زندگی نمی کنند؟!.جواب این است که بله. آنها در همین کشور و کنار همین مردم، زندگی می کنند، با این تفاوت که آنها مانند بقیه مردم در مکان های عمومی مانند بازار و محله و ایستگاه اتوبوس و ... حضور ندارند، تا مشکلات را از نزدیک دیده و برای رفع آن اقدامی کنند.

به فرض مثال، برای اینکه همچنان در شیپور"چهره مردمی بودن" خود بدمند ،گاهی گذرشان به کوچه و خیابان می افتد، البته با شرایطی خاص. به این طریق که از قبل با چندین خبرنگار،عکاس ، فیلمبردار فلان شبکه وسایت خبری هماهنگ می کنند و سپس در بوق و کرنا می کنند و می گویند: دیدار سرزده آقا و خانم مسئول از فلان محله و منطقه و ...

این مسئولان نجومی بگیر از مشکلات درآمد بخورونمیر و هزینه های سرسام آور زندگی مردم، خبر ندارند تا بتواند خودشان را جای آنها گذاشته و مشکلاتشان را درک کنند و به مرور زمان، دود "مردمی نبودن مسئولان" به چشم خودشان می رود.

و اینگونه می شود که مردم و مشکلاتشان در برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها و محافلشان جایگاهی نداشته و نخواهند داشت.

و البته از جلوه گری های عده ای دیگر از مسئولان هم نباید غافل شد. این دسته از مدیران در نهایت خوش اخلاقی و با لبخند ملیحشان، بین مردم آمده و با ترتیب دادن جلساتی بعنوان دیدار مردمی یا میز خدمت (البته رییس دفتر یا مسئول روابط عمومی از قبل، افراد حاضر در جلسه را گزینش کرده است) صحنه های خارق العاده ای را رقم می زنند. از دادن وعده و وعید های باور نکردنی تا حواله کردن مردم به دعا و مطرح کردن راهکارهایی که کوچکترین ربطی به مشکلات مطرح شده نداشته و ندارد.

متاسفانه از یک طرف لاینحل باقی گذاشتن بسیاری از مشکلات به عادت دیرینه مدیران تبدیل شده و به جای چاره اندیشی در این خصوص در پی حفظ منافع شخصی،گروهی و حزبی خود هستند.

و از طرف دیگر، زندگی و امکانات لوکس مسئولین در مقایسه با زندگی بخور و نمیر اکثریت مردم، خود گویای حکایت غمگین تری است.

مردم با همه وجود خود ،رفتارها و گفتارهای مسئولانی که کمترین دغدغه رفع مشکلات آنها را ندارند، متوجه شده و همین عامل به یکی از علت های اساسی شکاف بین مردم ومسئولین تبدیل شده است.

تجمل‌گرایی،خلق‌وخوی فاخرانه و میل به زندگی اشرافی‌ مسئولان، نه تنها باعث ایجاد فاصله میان مردم و مسئولان، عدم اعتماد و دوری ملت از نظام شده بلکه؛ زمینه بروز و ظهور بسیاری از فساد ها از جمله اختلاس و دست درازی به اموال بیت المال را فراهم آورده است.

مردم آگاه و تیزبین حرکات نمایشی، وانمود به کار کردن ،رفع ظاهری و موقت مشکلات و تظاهر به مردمی بودن تعدادی از مسئولان را باور نمی کنند و از روی نجابت است که سعی می کنند تا جایی که توان دارند خودشان مشکلاتشان را برطرف کنند ولی؛ زمانیکه حجم زیاد مشکلات توان زندگی را از خودشان و خانواده هایشان می گیرد، لب به شکایت و اعتراض می گشایند.

نوع رفتار و گفتار تعدادی از مسئولین آشکار کننده این درد نامه است که گرایش مردمی بودن در آنها ضعیف و در بسیاری از موارد کم رنگ هم شده است.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان عواملی همچون، بروز منازعات سیاسی و جناحی،شکاف عقیدتی و فکری،کاهش اعتماد،رشد فاصله طبقاتی،دوری از ساده‌زیستی و افتادن در ورطه اشرافیت، ناکارآمدی مدیریتی،بحران‌های اقتصادی، غلبه حرف و شعار بر عمل و ... سبب شکاف بین جامعه و مدیران می شود.

در چنین حالتی همدلی و همراهی مسئولین با مردم و تحقق وعده ها، می تواند باعث شود تا تحمل سختی ها و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و ... برای همه آسانتر شود.

مردم زمانی حاضر هستند فشارها و سختی های اقتصادی ، معیشتی و ... را تحمل کنند که ببینند مسئولان هم مانند آنها و در شرایطی همسان با آنها، زندگی می کنند.

مردم وقتی می بینند که فلان مسئول آنها را به ساده زیستی دعوت می کند ولی؛ پسر، دختر و خانواده اش در کشورهای اروپایی، زندگی پرزرق و برقی دارند، یا برادر و دختر خودش و یا افراد نزدیک حکومت به اموال بیت المال دست درازی کرده است، به این نکته پی می برند که متاسفانه تعدادی از مسئولان از روحیه انقلابی و مردمی بودن فاصله گرفته اند.

https://gilkhabar.ir/475775

مژگان شفاعتیگیل خبردود "مردمی نبودن مسئولان" به چشم خودشان می رودمسئولان بی دغدغه
روزنامه نگار،طراح و صفحه آرای صفحات روزنامه و مجله
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید