نام "رشت زیبا" به عنوان مرکز استان گیلان، برای شهروندان شهر رشت یک نوع دلخوشی است. اما این دلخوشی سرابگونه با ضرب المثل" با حلوا حلوا کردن ، دهان شیرین نمی شود"، عجین شده است.
شاید بگویید نگارنده متن، شهر رشت را که به عنوان شهر خوراک در یونسکو به ثبت رسیده، یا شهری پرآوازه به لحاظ حضور دانشمندان، شعرا، نخبگان و ... را به باد فراموشی سپرده است. ابدا. اینگونه نیست. راستی قد و قواره رشت متری چند است؟!
اما شما را دعوت به «یک صبر کن و هزار افسوس مخور» می کنیم با چند سوال؟
آیا رشتِ مرکز استان را از نظر موقعیت و اثرگذاری اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و جمعیتی و ... در بین سایر شهرها، سرآمد می دانید یا می بینید؟!
آیا از آثار پیشرفت در بین شهرهای توسعه یافته کشورمان، رد و نشانی، حداقل چند مورد در مرکز استان خودمان می یابیم؟
آیا شخصا به دور از هرگونه تعصب و حس ناسیونالیستی می توانید با افتخار بگویید که شهر رشت، به پای پیشرفت های اقتصادی، سیاسی و ... دیگر شهرها رسیده یا خواهد رسید؟
مشکل چیست و از کجا نشات می گیرد؟
چرا شهر رشت با آن پیشینه بی نظیر تاریخی، فرهنگی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و ... از قافله پیشرفت و توسعه عقب مانده و تنها نام مرکز استان را یدک می کشد؟
طی چند سال گذشته ، مسوولین این شهر برای توسعه همه جانبه این شهر، چه اقدامات موثری انجام داده اند؟
مشکل از کجا و از چه کسی یا کسانی است ؟
چه کسی یا کسانی مسوول و پاسخگوی مشکلات این شهر بوده و هستند؟
چه افرادی مسوولیت برون رفت از مشکلات این شهر را دارند و برای کاستن و رفع آن تاکنون چه کرده اند؟
رجال سیاسی اسبق و فعلی، باید جوابگوی این سوالات باشند.
همان هایی که با تصمیم هایشان،در آبادانی یا ویرانی این شهر سهیم بوده و هستند. واقعیت این است ما به عملکرد گذشتگان خودمان غره ایم.
آنچه که در ظاهر این شهر هزاران ترک برداشته ،می توان دید این است که آزمون و خطاهای رجال سیاسی این شهر را پایانی نبوده و نیست.
عملکرد مسوولین این شهر خود گویای این است که آیا وانمود می کنند که کاری انجام می دهند، یا براستی عملکرد قابل قبولی از خود می توانند ارائه دهند.
رودخانه های این شهر همچنان که خفه شده اند از زباله، شهروندان را نیز خفه کرده اند از آلودگی و زباله های رنگی رنگی شان!
انباشت زباله سراوان و راهی شدن شیرابه های آن به سمت اطراف و اکناف را شاید مد نظر قرار نداده اید.
راستی از سرمایه گذارانی که دست یاری به سمت مسوولین این شهر دراز کرده و تک تک شان را به بهانه های واهی، راهی دالان های هزار توی کاغذ بازی های اداری و .. کرده اند ، خبر دارید؟!
آیا مدیران و مسوولان از چاله و چوله های خیابان های اصلی این شهر خبری موثق دارند، یا شاید همان مگسان دور شیرینی ، هنوز مانع می شوند که پنبه سنگین را از گوش هایتان بیرون کنید؟!
آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است؟! هر گوشه این شهر را که نگاه کنید، رد پای عده ای، مسوول ناکارآمد اما؛ حریص صندلی قدرت، آشکار است و در این میان تنها مردم هستند که تاوان بی مسوولیتی آنها را می دهند.
واقعیت روشن تر از روز این است که رشت،بعنوان مرکزگیلان، مدیر و مسوولی می خواهد، به قد و قواره همان مرکز استان بودنش!
نه آنهایی که در پنهان جنگ قدرت راه می اندازند و در عیان با لبخنی ملیح حرف های صد من یک غاز تحویل مردم می دهند.
مرکز استان، مسوولانی لازم دارد که با علم و آگاهی در جهت رفاه شهروندان و توسعه شهرشان گام بردارد.
اگر امروز با غرور از رشت یاد می کنید،فردا روزی باید پاسخگوی عملکردهای نداشته تان برای این شهر و مردمانش باشید.
همان مردمی که با وعده های دروغین و خوش آب و رنگتان به تصور روزگاری خوش برای رشت، به قول خودتان، انتخاباتی پر شور داشته اند.