مژگان شفاعتی
طی سالهای گذشته تاکنون، مسئولان برای رفع مشکلات این کشور، راهکارهای فراوانی ارائه دادهاند که تعدادی از آن مشکلات همچون کودکی لجباز، پاها را محکمتر به زمین کوبیده و نخواستهاند، تکانی هر چند کوتاه، به خود بدهند و تعدادی دیگر، طبق گفتههای خودشان، عواملی همچون تحریم، تورم و … «نگذاشت که به نتیجه برسد» و آن دسته از مشکلات که در نهایت رضایت دادهاند از مرحله «وهم و خیال» گذشته، افتان و خیزان خود را به مرز «رفع شدن» برسانند نه با دست به دعا شدن بلکه؛ با همت مسئولانی بوده که مرد عمل بودهاند نه گرفتار بیماری «شعار درمانی»!
سالهای زیادی است که رسیدگی و پیگیری مشکلات فقرا، بی خانمانها، محرومان، شعار مسئولان بوده و البته انکار نمیکنیم که نتیجه این رسیدگیها برای تعدادی از آنها، رضایت بخش بود ولی؛ این خوش یُمنی شامل حال همه نیازمندان، محرومان و به ویژه نیازمندان واقعی، نشده است.
اینکه دولت در تلاش است با اجرای برنامههای متعدد، فقر را در کشور ریشه کن کند، خوب است ولی؛ سوالی که مطرح میشود این است که چرا علیرغم تلاشهای مسئولین گذشته و فعلی، هر روز بیشتر از گذشته، شاهد افزایش تعداد فقرا، بیخانمانها و محرومان هستیم؟!
اجرای برنامههای کوتاه مدت، مقطعی و گاه فراموش شده، جواب این سؤال است.
اینکه هر مسئولی بیاید و در مناسبتهای مختلف با جملات خوش آب و رنگ فریاد «وا اسفا به داد فقرا برسید» را سر بدهد و پیگیر نباشد، آیا فقر ریشهکن شده و میشود؟!
در همین راستا، استاندار گیلان در تاریخ ۱۴ فروردین، طی ضرب الاجلی به ادارات کل بهزیستی و کمیته امداد گیلان یک هفته فرصت داد تا افراد فقیر و بی خانمان را شناسایی و اعلام کنند.
عباسی با تأکید بر لزوم مشارکت شهرداریها و فرمانداریها در شناسایی این افراد، گفت: سامانهای به همین منظور طراحی و بعد از ثبت نام کد ۱۰ رقمی به این افراد داده میشود.
آقای استاندار!
درهمه کشورها و از جمله کشور ما، دولت مسئول شناسایی و حمایت فقرا، بی خانمانها و نیازمندان بوده و هست و اینکه طی این سالها چرا و به چه علت، تعداد این افراد در کشورمان، افزایش یافته، خود داستان هزار و یک شب دیگری است.
هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که شناسایی و معرفی نیازمندان و محرومان استان پرجمعیت گیلان در مدت یک هفته به اتمام برسد.
ضرب الاجل یک هفتهای که تعیین کردهاید، به پایان رسیده است. آیا در لیست ارائه شده از سوی مسئولان ادارات و دستگاههایی که از آنها یاد کردهاید، نام و تعداد همان افرادی را میبینید که از سالهای قبل برای آنها پرونده سازی شده، یا اینکه نام افراد جدیدی در لیست ارائه شده میبینید؟!
شاید بگویید سال گذشته استاندار گیلان نبودهاید و اطلاعی از تعداد اضافه یا کم شده فقرا و بی خانمانها ندارید که اگر خدای نکرده اینچنین باشد، مقایسه لیست افراد در سالهای گذشته و لیست فعلی میتواند راهکار حل این مشکل باشد.
آقای استاندار!
خودتان بهتر می دانید، گرانیهای سرسام آور و افسار گسیخته بدون هیچ نظارتی، کمر بسیاری از خانوادههای مستضعف و دردمند را خم کرده است. بسیاری از خانوادهها به لحاظ معیشتی دوران بسیار سختی را میگذرانند. سرپرستان بسیاری از خانواده برای تأمین حداقلها، کاسه چه کنم چه کنم در دست دارند.
اگر مسئولان ادارات مذکور در این راستا، زحمت تحقیق، پژوهش و بازدید میدانی به خود و کارکنانشان داده باشند مطمئناً میتوانند در کاهش تعداد فقرا و سر و سامان دادن بی خانمانها و رفع محرومیتها، شما را یاری کنند.
اگر مدیران عافیت طلب، چهار دست و پا به صندلی قدرت و منسبشان نچسبیده باشند و همچون روال سالهای گذشته با ارائه آمارهای نادرست، برای مدیران ارشد، خوش رقصی نکنند، مطمئناً میتوانید در جهت کمک به فقرا و ریشه کن شدن فقر و محرومیت حداقل در استان گیلان، به خود ببالید.
آقای استاندار
کلمات جادویی مسئولان، برای فقرا و محرومان، نان و آب میشود؟! مردم منتظر اقدامات دولتمردان در راستای محرومیت زدایی و رفع مشکلات معیشتی هستند.
فقرزُدایی، رسیدگی به فقرا و تلاش برای رفع نیازِ محرومین یکی از دستورات أکید اسلام و از نکات مورد توجه رهبر انقلاب است.
ایشان در این زمینه طی بیاناتی اظهار داشتند: یکی از مهمترین مسائل در جامعهٔ اسلامی «رفع فقر» و «رسیدگی به فقرا و نیازمندان» است: «هر کاری در کشور صورت میگیرد، باید با هدف رفع فقر و محرومیت و ایجاد رونق در زندگی عموم مردم – نه بخشی از مردم و قشرهای خاص – باشد. در چنین فضایی است که مردم میتوانند به اهداف والای نظام اسلامی – یعنی معنویت و تکامل روحی و تعالی اخلاقی – دست پیدا کنند.»
علی رغم همهٔ تلاشهایی که در سالهای پس از انقلاب اسلامی در جهت تأمین عدالت اجتماعی و رفع فقر انجام شده هنوز اقشار زیادی با مشکلات اقتصادی و معیشتی روبرو هستند: «انسان وقتی به متن جامعه میرود، میبیند که در خود تهران و شهرهای بزرگ – حالا چه برسد به جاهای دوردست – انصافاً افراد ضعیف زیادند؛ کسبهٔ ضعیف، دستفروشان، مشتغلان به مشاغل کماهمیت و احیاناً کاذب، خانوادههای پرجمعیت و کمدرآمد، و محرومیتهای بسیار بالا؛ واقعاً اینها در جامعهٔ ما وجود دارد و همهٔ اینها برخلاف مقاصد انقلاب است؛ اصلاً انقلاب برای این بود که اینها برداشته و برافکنده بشود.» و رسیدگی به مشکلات این اقشار از آنجایی اهمیت دوچندان مییابد که: «قشر محروم مردم، بلندگو و تریبون ندارند.»
آقای استاندار!
شناسایی محلههای فقیر نشین، کارسختی نیست. آیا تاکنون مسئولی سرزده، بدون حضور رسانهها و دوربینهای متعدد به سراغ این افراد رفته و پای درد دلشان نشسته است؟!
شناسایی نیازمندان، محرومان و بی خانمانها که متاسفانه، تعدادشان کم هم نیست، بسیار ساده است اگر؛ بهراستی هدف ریشه کن کردن فقر و محرومیت باشد، نه وانمود به کار کردن مسئولان دراین راستا و رفع مشکلات معیشتی مردم که اثراتش در جامعه بی رنگ است.