خراب شدن ماشین یکی از بدترین اتفاقات ممکن برای منه، چون باید هم وقت و هم پولم رو صرف درست کردن خودرویی کنم که مال من نیست. این خودرو خانوادگی هر سال یک بار تقریبا به یه مشکل بزرگی میخوره و اولین مواجهه من هم باهاش اعصاب خردی و گفتن «ای بابا گندش بزنن هست».
تا قبل اینکه کتاب «بترس و اقدام کن» رو بخونم، مواجههام با اتفاقات بد یه چیزی مثل سراومدن دنیا و قیامت شدن بود. تا چند وقت اعصابم خرد میشد و به قول معروف «خود خوری» میکردم. امروز اما ماشین خراب شد و من این طور بودم که خب اتفاقه دیگه، برای همه پیش میاد.
«روث سوکاپ» در کتاب «بترس و اقدام کن» با اشاره به اینکه «زندگی همیشه عادلانه نیست» و همه با مشکل تو زندگیشون روبه رو میشن این رو به خوانند یادآوری میکنه که «تنها چیزی که میتوانی کنترل کنی، خودت هستی».
دخترش یه دامن خیلی خوشگل داره که هر روز اون رو برای مدرسه میپوشه، اما یک روز صبح در هنگام صرف صبونه، مربا میریزه روی دامنش و پاک کردنش در عرض چند دقیقه ممکن نیست. سوکاپ به دختر بچه 11 سالهای که از کثیف شدن دامنش ناراحته میگه تو میتونی اجازه بدی مربا برنده باشه و امروزت رو خراب کنه یا تو با عوض کردن دامنت و طبیعی دونستن این ماجرا، برنده بشی.
اگر اجازه بدهی یک مشکل، روز تو را خراب کند، در واقع به خودت آسیب زدی نه به اون. باید این مسأله رو نادیده گرفت و ازش رد شد. معمولا در مواجهه با مشکلات میافتیم رو دنده لج که اوکی این روزم رو خراب کرد، همهش نشخوار فکری میکنیم، ناراحتیمون رو با رفتار بد به دیگران منتقل میکنیم و تو یه لوپ باطلی میافتیم.
رادیات ماشین خراب شده و آب روغن قاطی کرده؟ هر ماشینی خراب میشه و باید براش هزینه کرد. چندبار پیش هم ماشین خراب شده، اما زندگی ادامه داشته. بهتره وقت و فکرم رو صرف کارایی کنم که کنترل روشون دارم و زندگیم رو بهتر کنم :)
شما هم با چنین مشکلی روبه رو هستی؟ خاطرهای داری باهام در میون بذاری و دربارهش صحبت کنیم؟ تو کامنتها منتظرت هستم.
من مجتبیام، یه خبرنگار که تولید محتوا میکنه و احتمالا اینجا بیشتر از کتابهایی بنویسم که مطالعهشون میکنم.