سلام؛
من این اواخر از سایت مکتب‌خانه یک دوره‌ای را خریدم، بنام مبانی دیجیتال مارکتینگ. تا به امروز در حالت کلی آدمی نبودم که توی حوزه فروش و بازاریابی و اینا وارد شده باشم. همیشه هم برام سخت بود که بخوام یه چیزی را بفروشم و یا برای فروش چیزی بخوام برای یک نفر صحبت کنم تا راضی بشه اون چیز را بخره از من. برای همین هم سالهاست که توی یک گوشه ای از دانشگاه مشغول کارمندی هستم.
اما امسال عید (1402) تصمیم گرفتم خودمو به محک بکشم و سعی کنم تغییراتی توی افکارم ایجاد کنم، واقعیتش خیلی توی اداره اذیت میشم دیگه. اون لذتی که از کار کردن می بردم، چند سالی هست که دیگه به سراغم نمیاد.
خلاصه، که سایت مکتب‌خانه و تخفیف کلی درصدی عیدانه و .. دست به دست دادند تا من پک دیجیتال مارکتینگ را بخرم و شروع کنم به یادگیری. اما چی بگم که اولین دوره که باشه مبانی، با تدریس بسیار عالی آقای علیرضا ابراهیمی از سایت دیجیتالینگ حسابی پدرمو درآورد. دوره 12 هفته ای رو 6 ماه هست که دارم آروم آروم میرم جلو و خوشبختانه فقط یک جلسم مونده که تموم کنم.
خداییش مجبور شدم کل ساختار مغزمو توش تغییرات بدم. بعضی مطالبو اصلا مغزم نمیکشید، مجبور شدم علاوه بر درس برم خیلی سایتها جستجو کنم و مطالب بیشتری پیدا کنم تا جا بیافته برام. تا بتونم تمریناتشو انجام بدم.
الان هم استاد یک تکلیمی گفته که مهارتهای T شکل خودمونو بنویسیم. و این منو مجبور کرد صفری در زمان داشته باشم و از اون روزی که شروع کردم کامپیوتر بخونم (قرار بود برم هنر یا گرافیک بخونم، اما از بخت ما توی تبریز، نظام جدید، فقط برای دخترا رشته گرافیک وجود داشت. منم از شانسی انگشتمو گذاشتم روی کاغذی که رشته‌ها رو نوشته بود و چشمامو بستم و کشیدم پایین و یکجا نگه داشتم، و انگشتم روی رشته کامپیوتر ایستاده بود).
از اون روزی که چشمم به جمال کامپیوتر خان باز شد تا به امروز تلاش های من برای یادگیری. البته، بیشتر از اینکه شکل T بشه، شکل تفنگ یوزی شد!
